یکشنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۶
ادبيات آلماني - مهشيد ميرمعزي
شب‌های بخارا، شب‌هاي فرهنگ، شب‌های صميميت. بگذاريد تكرار نكنم كه در اين شب‌ها از چه كساني تجليل شده است. همه مي‌دانند. تنوع انتخاب و دامنۀ‌ فعاليت مسئول آن چنان است كه بسياري حتي من منزوي در اين شب‌ها شركت كرديم و خواهيم كرد. چه به عنوان سخنران، ‌مترجم يا حتي تماشاچي. همين تنوع است كه باعث مي‌شود افراد با سليقه‌هاي مختلف بالاخره در يكي از اين شب‌ها شاعر، نويسنده، كارگردان يا موسيقي‌دان مورد علاقۀ خود را بيابند و بيايند. احساس من چه زماني كه آن بالا بودم و چه وقتي تماشاچي آن پايين، يكي بود: كاش همه مي‌دانستند كه اجراي چنين برنامه‌هايي چه دشوار است. اما وقتي روز برنامه وارد مي‌شوي، تمام كارها انجام شده است. بعد هم برنامه با نظم خاص و برنامه‌ريزي دقيق انجام مي‌شود كه آدم را از آمدن پشيمان نمي‌كند. آقاي دهباشي وقتي مي‌خواهد آدم را براي برنامه دعوت كند، چنان صحبت مي‌كند كه نمي‌تواني جواب رد بدهي. آخر چطور مي‌توان به اين همه صميميت و صداقت جواب رد داد؟ در خاتمۀ برنامه هم حتماً دوستي يا همكاري را مي‌بيني كه با او گپي بزني. اينها همه‌اش تعريف بود (و اميدوارم كه همان‌ها كه ملانصرالدين و پسر و خرش را راحت نگذاشتند، نگويند كه او اين را دعوت مي‌كند، پس طبعاً اين بايد از او تعريف كند! كه هيچ چنين نيست و من چنين آدمي نيستم.)، اما از اين شب‌ها جز خاطرۀ ‌خوش و چيزهاي دلپذير در ذهن من وجود ندارد. اين را از بسياري از همكاران خود هم شنيده‌ام كه به گمانم خودشان حتماً اشاره خواهند كرد. بايد از باني اين شب‌ها قدرداني كرد كه دارد سلامتي خود را بهاي اين گونه فعاليت‌ها مي‌كند و اين را هم همه مي‌دانند.
شبهاي بخارايي ... اينجا
سام پورمهدي ... اينجا
اسدالله امرايي ... اينجا
يادداشت آراكيليان ... اينجا
تورج دريايي ... اينجا
جليل دوستخواه ... اينجا
جواد ماهزاده ... اينجا
خجسته كيهان ... اينجا
رضا قيصريه ... اينجا
مهشيد ميرمعزي ... اينجا
سودابه اشرفي ... اينجا
فرامرز طالبي ... اينجا




tadaneh AT gmail DOT com