یکشنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۶
گزارش و ديداري با علي دهباشي
پنجاهمين شب بخارايي
نرگس صادقزاده
«شبهاي بخارايي، بخارا»
با او در اتاق كارش در دفتر مجله بخارا ملاقات كردم. علي دهباشي در نهايت سادگي لباس پوشيده بود و با دستاني پر از برگه و كتاب مرا به اتاقش راهنمايي كرد. محل كار او لبريز بود از كتاب، جزوه، عكس و مجله، به نحوي كه در و ديوار اتاقها داشتند پوسترهاي بيشماري را كه رويشان چسبيده بود، بالا ميآوردند. پوسترهايي از افراد آشنا و ناآشنا كه بيگمان همگي براي روي ديوار رفتن وجه امتيازي خاص داشتند. در مجموع دفتر مجله بخارا شباهت زيادي به يك اتاق بايگاني، آن هم از نوع سنتي خود داشت. پر از قفسه و قدري نامنظم، كنار ديوارها كتابها و مجلات تا زانوي پا بالا آمده بودند. روي ميزهاي كار هم وضعيت به همين منوال بود، در حقيقت ميز كار نبود ميز نگهداري كتابها و مجلات بود.
دهباشي چند دفتر كوچك و بزرگ را باز كرده بود در دل يكديگر تا بتواند از اين فضاي كوچك بيشترين استفاده را ببرد، همچنين مرا به پشت ميز خواند در محصوري از كاغذ و كتاب نشستم و به زحمت جايي براي خود باز كردم، چند نفري هم در اتاقهاي ديگر لابهلاي كتابها گم شده بودند و آهسته كار ميكردند. محيط آرامي بود و تنها صداي مزاحم، زنگ تلفني بود كه در فواصل كوتاه به گوش ميرسيد و دهباشي را وادار ميكرد كه پاسخگو باشد و جالبتر اين بود كه از منشي خبري نبود؛ تمام تلفنها را خودش جواب ميداد.
وقتي بهت اوليه از آنچه نسبت به دفتر يك مجله در ذهنم داشتم از ميان رفت، احساس كردم آدم عاشق مطالعه ميتواند اينجا خودش را ميان اين همه مطلب گوناگون غرق كند، به طوري كه گذر زمان را هم از ياد ببرد و تقريبا علي دهباشي هم اين كار را كرده است. 49 سال سن دارد و يك فرزند پسر و اوقات خود را از 5 صبح تا 11 شب در اين اتاق ميگذراند و اصلا ناراضي نيست. از سالهاي آخر دبستان كار در چاپخانه را آغاز كرده است تا امروز كه سردبيري مجله بخارا را برعهده دارد و تاكنون توانسته 56 شماره از آن را منتشر كند.
بخارا مجلهاي است فرهنگي، هنري كه با مقالاتي از نويسندگان، مترجمان و استادان برجسته فرهنگ، ادب و هنر ايران منتشر ميشود. مجلهاي دوماهانه كه شما نميتوانيد آن را در كيوسكهاي روزنامهفروشي پيدا كنيد، زيرا مجله بخارا مخاطب خاص دارد؛ البته شكل و شمايل بخارا هم مثل مجلاتي نيست كه در همه باجههاي روزنامهفروشي ديدهايد، قطع كتاب (قطع وزيري) را دارد با صفحاتي بالاتر از صفحات مجلههاي معمولي. با تمام اين تعاريف بخارا مجله است، زيرا آن چيزي كه مجله را مجله ميكند شكل و شمايلش نيست بلكه مضمون و محتواي آن است، در هر حال بخارا را ميتوان در كتابفروشيها يافت.
دهباشي تنها كار ميكند؛ هم سردبير است و هم مدير مسوول. با وجودي كه به سختي كار اعتراف دارد ولي باز هم تنها كار كردن يا به عبارتي مستقل تصميم گرفتن را ترجيح ميدهد. نبض يك نشريه را در دست داشتن و آن را به مقصد رساندن مستلزم دارا بودن تواناييها و تجارب گوناگون است. دهباشي توانسته در سالهاي همكاري با نشريات فرهنگي، ادبي و در خلال برعهدهگيري سردبيري مجلات به اين دانش و تجربه نائل آيد. دهباشي در مدت 9 سالي كه سردبير مجله بخاراست، علاوه بر انتشار 56 شماره از بخارا به شكلگيري شبهايي با نام شبهاي بخارا اهتمام ورزيده كه تا امروز 49 شب در رثاي 49 شخصيت برجسته ادبي، فرهنگي و هنري برگزار كرده است.
اين شبها به طور معمول در خانه هنرمندان با حضور مدعويني كه از قبل به اين مجلس دعوت شدهاند، همانند نويسندگان، روزنامهنگاران، كارشناسان و منتقدان، همچنين با حضور دانشجويان و علاقهمندان به چنين نشستهايي برگزار ميشود.
هدف اصلي شبهاي بخارا، شناسايي، تجليل و بزرگداشت از شخصيتهاي برجستهاي است كه برخلاف هميشه تاريخ كه بعد از وفاتشان به زندگي و آثار آنان پرداخته ميشود، در حياتشان به آنان توجه ميشود. 90 درصد افرادي كه براي شبهاي بخارا انتخاب ميشوند در قيد حياتاند. از اين نظر اين كار درخور تقدير بسيار است و رسمي تازه و بديع در مقابل سنت ديرين كهنه و مردهپرستي.
در اين نشستها سخنراناني درباره انديشهها، آرا، يافتهها و نظريات فرد منتخب به بحث و گفتوگو ميپردازند و گزارشي از زندگي وي ارائه ميكنند. همچنين به نقد و بررسي در آثار و نوشتههاي وي پرداخته و آخرينها درباره او عنوان ميشود.
شبهاي بخارا به موضوعات متنوعي از جمله برگزاري فعاليتهاي هنرهاي تجسمي، بزرگداشت نشريات فرهنگي، فلسفه، زبان، عكاسي، تاريخ، شعر، سينما و موسيقي نيز ميپردازد و از بزرگان اين رشتهها هم به عنوان منتخبان شبهاي بخارا تجليل ميكند. نكته قابل تامل ديگر در شبهاي بخارا جشن رونمايي كتابهاست، جشني كه در آن نگاهي به زندگي نويسنده و آثار او دارد و در انتها رونمايي و رازگشايي از تازهترين كتاب نويسنده و نقد و بررسي توسط كارشناسان در مورد كتاب مورد نظر.
قاعده شبهاي بخاراست كه هيچگاه هنرمندان راستين را از هر اقليم و مليت و با هر مذهب و زباني كه باشند، به ديده انكار نمينگرد و هر كس را در جايگاهي كه دارد مينشاند و ميستايد كه اين شيوه و مرامي است پسنديده، همانطور كه علي (ع) ميفرمايد: به دنبال آني مباش كه چه كسي سخن گفته، به دنبال آن باش كه چه گفته. در اين شبها نه تنها از بزرگان علم و ادب ايران همانند مولانا، سعدي، همايون خرم و... ياد ميشود كه از نامآوران عرصههاي فرهنگي و ادب جهان همانند تاگور، پاموك، موتسارت و... نيز تجليل ميشود.
جرقه ايجاد شبهاي بخارا از زماني شكل گرفت كه دهباشي بسيار جوان بود و در انستيتو گوته كار ميكرد، علت انتخاب نام بخارا از ميان بسيار شهرهايي كه مركز ادب و اعتلاي فرهنگ ايراني بوده بدين خاطر است كه دهباشي بسيار تحت تاثير شهر بخارا قرار گرفته، شهري كه در قرن چهارم در دوره اميراسماعيل ساماني مركزيت علمي و ادبي ويژهاي يافت و شاعران و اديبان بسياري مجال سخنپروري يافتند. شهري كه دهباشي ردپاي رودكي، بيهقي و... را در آن ميجويد.
دهباشي پنجاهمين شب بخارايي خود را دوم مرداد سال 86 به نام شب منوچهر احترامي، طنزپرداز، در زمينه فرهنگ عام در خانه هنرمندان مزين كرده است. 50 شب از 50 شخصيت مطرح كه روايت اين 50 شب ميتواند سند متقني باشد براي نسل آينده و حال تا بدانند كه با تكيه بر فرهنگ غني و درك آن ميتوان به بام ترقي صعود كرد. بيشك بايد اين تلاش و همت را جشن گرفت و مهر تاييد و تشويق بر آن نهاد، ولي دهباشي قصد برگزاري هيچ جشني را ندارد.
خيلي ساده و راحت ميگويد: شما بياييد جشن بگيريد. صادقانه گفت جشني كه خودت براي خودت ترتيب بدهي ديگر جشن نيست؛ خالي از هيجان خالي از احترام.
آشنايي با دهباشي با آن ظاهر ساده و بيتكلفاش در آن محيط مملو از كتاب و عكس و خاطره براي من خوشايند بود و دريافتم كه آن صداي خشدار و خسته كه بيحوصلگي را به شنونده القا ميكرد، ناشي از بياعتنايي نبود كه آسم او ناي نفسهاي وي را ضعيف و خسته كرده. دهباشي صريح و رك صحبت كرد، سوالاتم را پاسخ گفت و در پايان نام و شماره تلفنم را نوشت تا بداند با چه كسي صحبت كرده است. همچنين چند جلد از مجله بخارا را به رسم هديه پيشكش كرد.

شبهاي بخارايي ... اينجا
سام پورمهدي ... اينجا
اسدالله امرايي ... اينجا
يادداشت آراكيليان ... اينجا
تورج دريايي ... اينجا
جليل دوستخواه ... اينجا
جواد ماهزاده ... اينجا
خجسته كيهان ... اينجا
رضا قيصريه ... اينجا
مهشيد ميرمعزي ... اينجا
سودابه اشرفي ... اينجا
فرامرز طالبي ... اينجا


tadaneh AT gmail DOT com