یکشنبه، دی ۱۷، ۱۳۸۵
فرخنده آقایی در اقدامی سمبلیک، جایزه خود را به یک خبرنگار تقدیم کرد
از صبح دنبال کارت ملی و بردن ضامن و خجالت كشيدن از او براي گرفتن آن همه امضاء و چك تضميني و انگشت زدن و ... براي گرفتن وامي كه معلوم نيست كي بدهند و ... بودم كه برای همین دیر به روزنامه رسیدم و ناچار بودم به جای زمان نبوده،‌ بمانم و خبرهای بیشتری ترجمه کنم. زمانی به خودم آمدم که دیدم ساعت پنج شده و به تصور این که جلسه جایزه منتقدان مطبوعات هم مثل تمام جلسات دیگر با تاخیر برگزار می شود، سلانه سلانه راهی شدم. ترافیک میرداماد و بعد جردن عصبی ام کرده بود. با اس ام اس محسن فرجی به خودم آمدم که نوشته بود:‌ پس کجایی؟
برایش نوشتم:‌ شروع شده؟
جواب داد:‌ تمام شد!
وقتی جلوی در شرق رسیدم دیدم حمیدرضا نجفی، نویسنده مجموعه داستان "باغ های شنی" و برنده جایزه گلشیری دارد می رود. سلام و احوالپرسی ای کردم و تبریک گفتم. داخل که رفتم یکی شیرینی به طرفم گرفت و بعد آبمیوه. همه ایستاده بودند و داشتند حرف می زدند. پرسیدم:‌ کی انتخاب شد؟
پیمان هوشمندزاده گفت:‌ فرخنده آقایی برای رمان و محمد کشاورز برای داستان کوتاه.
فرخنده آقایی با لباس بسیار زیبایی توی جمعیت ایستاده بود. خندیدم و تبریک گفتم. دنبال بلقیس سلیمانی گشتم که به او هم تبریک بگویم و بگویم که کارش را دوست داشته ام و به گمان من، رمانش شایسته جایزه است، اگرچه هنوز به او جایزه ای نداده اند. از کامران محمدی پرسیدم: خانم سلیمانی نیامده؟
گفت:‌ نه.
دلم گرفت.
نگاه کردم به جمعیتی که سرپا ایستاده بودند. با محمد کشاورز روبوسی کردم و تبریک گفتم. حسین بیگ‌آقا، شوهر و رزا، دختر خانم آقایی هم بودند، به آن ها تبریک گفتم.
محسن فرجی، با خبری شوکه ام کرد:‌ "فرخنده آقایی، جایزه نقدی اش را به علیرضا روشن تقدیم کرد." بسیار خوشحال شدم از این اقدام خانم آقایی و بار دیگر به خودم گفتم برای همین هاست که فرخنده آقایی را بیش از این که به عنوان نویسنده دوست داشته باشم، به عنوان یک انسان دوست دارم.
فرخنده آقایی در پیامش گفته: "به نشانه سپاس از مطبوعات،‌ جایزه نقدی را به این دوست خبرنگار تقدیم می کنم. شاید این عمل، سپاسی هرچند اندک از جامعه مطبوعاتی باشد که بی هیچ منتی، مددرسان اهل قلم بوده اند ... ادامه"
اقدام سمبلیک او حداقل برای من و دوستانم بسیار خوشایند است که بارها فکر کرده ایم عمله اهالی ادبیات شده ایم بدون هیچ اجر و مزد و حتی یادی. من به جای علیرضا روشن که طبق معمول از حضور در جمع ها گریزان است و در جمع نبوده از خانم آقایی تشکر می کنم. محسن فرجی، رفته و به جای روشن، جایزه را گرفته است.
تا جايي كه من مي دانم عليرضا روشن براي پيگيري خبر كتاب "از شيطان آموخت و سوزاند" كه "انتشار كتاب فرخنده آقايي ممنوع شد" و "وزارت ارشاد پذیرفت کتاب فرخنده آقایی را دوباره بررسی کند" و "براي از شیطان آموخت و سوزاند مجوز صادر شد" شايسته دريافت تقدير خانم فرخنده آقايي شده است.

من جلسه را نبوده ام اما شنیده ام ماوقع جلسه را:
مهسا محبعلی، پیام خانم سیمین دانشور درباره ادبیات و جوایز ادبی و علی بهبهانی، پسر خانم بهبهانی، پیام سیمین بهبهانی را در تجلیل و بزرگداشت سیمین دانشور قرائت کرده. در ابتدای جلسه نیز احمد غلامی، گزارشی از دوره های مختلف جایزه منتقدان ارائه داده. خانم نگار اسکندرفر، مدیرمسوول مجله توقیف شده کارنامه نیز یک دوره کامل مجلد این نشریه را به نفرات اول تقدیم کرده و برندگان هم جایزه خود را از دست رضا سیدحسینی گرفته اند.
این ها هم در جلسه بوده اند که البته من تعدادی شان را خودم دیدم: کاوه میرعباسی، فتح‌الله بی نیاز، علی دهباشی، مژده دقیقی، میترا الیاتی، محمد سلیمانی نیا، مدیر سایت سخن، جعفر پناهی، فیلمساز، رضا عامری،‌ رضا شکراللهی، پدرام رضایی زاده، رسول آبادیان،‌ فائزه شاکری، مدیا کاشیگر، کامران محمدی، مریم آموسا، روشنک صدر،‌ فیلمساز، سام فرزانه و ... به همراه داوران جایزه منتقدان مطبوعات: احمد غلامی، حسن محمودی، مهدی یزدانی خرم، محمدحسن شهسواری، محسن فرجی، محمد ولی زاده و اسدالله امرایی


عكاس: ميلاد پيامي

 عكاس: ميلاد پيامي

***
پيام فرخنده آقايي به جايزه منتقدان مطبوعات ... اينجا
نامه علیرضا روشن به فرخنده آقایی ... اينجا
دیدار با فرخنده آقایی ... اینجا
tadaneh AT gmail DOT com