دوشنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۸۶
شب‌های بخارا؛ شب ادبیات افغانستان
afghanبيست و هشتمين شب از شب هاي مجله بخارا كه به ادبيات افغانستان اختصاص يافته بود و عصر يكشنبه در تالار بتهوون خانه هنرمندان برگزار شد.
اين مراسم در ساعت 5 عصر با سخنراني علي دهباشي چنين آغاز شد :
« بيست و هشتمين شب از " شب هاي بخارا " را در سال جديد آغاز مي كنيم . امشب را به مناسبت انتشار كتاب " فرهنگ داستان نويسي افغانستان " ، تأليف نويسنده افغانستاني محمد حسين محمدي به " شب ادبيات افغانستان " اختصاص داديم .
مجله بخارا در برگزاري " شب ادبيات افغانستان " با مجله الكترونيكي پندار به مديريت نيما افشار نادري و انتشارات شهاب به مديريت شهاب دهباشي همكاري داشته است . " پندار " از معدود سايت هاي اينترنتي است كه به زبان ، فرهنگ و ادبيات فارسي توجه خاصي دارد.
اينجانب از هفده سال قبل كه مجله كلك را اداره مي كردم ، ادبيات نويسندگان افغانستان و تاجيكستان را منتشر مي كردم و همواره در جهت حفظ ، توسعه و گسترش زبان فارسي در حد توان خود گام برمي داشتيم . اغراق نيست اگر بگويم كه تنها نشريه ادبي بوديم كه در طي هفده سال گذشته نه تنها ناشر آثار شاعران و نويسندگان تاجيك و افعانستاني بطور مستمر بوده ايم بلكه بيشترين مخاطب را در اين دو سرزمين داشته ايم . تا آنجا كه خبرنگار يكي از روزنامه ها در طي گزارش خود از ديدار از تاجيكستان نوشته بود " تهاجم فرهنگي كلك در تاجيكستان " و بعد اشاره كرده كه در خانه نويسندگان و شاعران تاجيكستان دوره هاي مجله كلك را ديده است و عجبا به جاي خوشحالي مصداق تهاجم فرهنگي را به ما نسبت داده بود .در طي سال ها مراوده با نويسندگان و شاعران افغانستان نوعي دوستي و همكراي ارمغانش بود كه برگزاري امشب از آن جمله است كه در طي سال جاري ادامه خواهد يافت.
ادبيات پرشكوه و درخشان زبان فارسي در طي چند هزاره در سرزمين پهناور ايران شكل گرفت . از بخارا و سمرقند تا هرات . از گنجه و شروان تا اصفهان و شيراز. از بلخ و شمال آفريقا تا شبه قاره هندوستان ( يا هند و پاكستان و بنگلادش كنوني ) همه به زبان فارسي سروده و نوشته اند.
در طي گذار تاريخي ، اين سرزمين ها هر كدام سرنوشت خاص خود را يافتند . اما دين ، فرهنگ و زبان آنها در همه جا يكي ماند. در طي قرون نه تنها رودكي ، دقيقي ، فرخي ، جامي ، ناصرخسرو ، مولوي و بيدل با اين زبان آثار جاويدان خود را خلق كردند بلكه مردم فرهيخته و دانشمند اين سرزمين ها هر گاه مي خواستند تشخص و برتري خود را نشان دهند با اين زبان مي گفتند و مي نوشتند.
اكنون پس از گذشت هزاره ها مي بينيد كه فرزندان مولوي ، بيدل ، بيهقي و رودكي گرد هم آمدند تا از ادبيات مشترك خود ياد كنند. شايد بتوان گفت كه اگر توجه و درك واقعي از واقعيات زمانه ايجاد شود ما در آستانه آغاز تشكيل يك بازار مشترك فرهنگي در جغرافياي پهناور زبان فارسي هستيم . همزبان ما در افغانستان و تاجيكستان چه تحسين برانگيز به خلق آثار ادبي در زبان مشترك ما ادامه دادند. و اين هم حقيقتي است كه امروز براي خواننده ايراني رنگ و بوي بومي اين آثار ، از كاربرد عملي يا حظ دماغي آنها جالب تراست.
روياي من و بسياري از ديگر دوستداران فرهنگ ايراني مي تواند اين باشد كه نسل آينده ايرانيان ، افعانان و تاجيكان جغرافياي فرهنگي خود را به گونه اي رقم زنند كه در آن آمودريا و سير دريا و زرافشان نيز همان زميني را آبياري كنند كه تجن و زاينده رود و كارون را .
گفتني ها از ويژگي ها و مشتركات بسيار است و فرصت كوتاه .
و همچنين خيرمقدم مي گوييم به ميهمانان گرامي ، سركار خانم بهبهاني ، دكتر حورا ياوري و دكتر سهراب فتوحي رياست انجمن دوستي ايران و فرانسه و نويسندگان و شاعران ايران و افغانستان كه امشب ما ميهمان سه نسل از فرهيختگان ادبيات دو كشور ايران و افغانستان هستيم. »

پس از آن فرخنده حاجي زاده ، مدير مجله بايا ، داستان كوتاه خود به نام پي.آي . آر را كه به زبان انگليسي ترجمه شده خواند. و سپس پیام رهنورد زریاب ، يكي از نويسندگان مطرح افغانستان توسط سید‌محمد‌ضیاء قاسمی، شاعر و دبیر «خانه‌ ادبیات افغانستان»، خوانده شد :

خانم‌‌ها و آقایان

از این‌که نمی‌توانم در جمع شما باشم، بسیار متأسفم و بسیار خوش هستم که زبان و ادبیات فارسی می‌تواند ما را گرد هم آورد. آرزو می‌کنم شب خوبی داشته باشید.
کتاب «فرهنگ داستان‌نویسی افغانستان» چند روز پیش به دستم رسید و بسیار شادمانم ساخت. باید بگویم که چاپ چنین کتابی در مورد داستان‌نویسی افغانستان خودش یک کار بسیار بزرگ و بی‌نظیر بوده و من امیدوارم که محمد‌حسین محمدی در آینده این کار خود را غنی‌تر و گسترده‌تر بسازد. و از آقای علی دهباشی که چهره‌ی درخشان و اثرگذاری در عرصه‌ی فرهنگ و زبان دری است، فراوان سپاس‌گزار هستم که این شب را برای فارسی زبانان افغانستان برگزار کرده است.
برگزاری «شب ادبیات افغانستان» را هم به جناب محمدی، به خاطر چاپ کتابش و هم به شما حضار گرامی شادباش می‌گویم.
شب‌تان خوش رهنورد زریاب
19 حمل 1386ـ کابل


پس از قرائت اين پيام ، حسن انوشه ، مؤلف و سرويراستار دانشنامه ادب فارسي به تشريح مختصري از نحوه نگارش اين داشنامه سخن گفت :

دانشنامه ادب فارسی که تاکنون هشت جلد آن به چاپ رسیده و مجلد نهم آن در دست تدوین نهایی است و اگر گرهی در کارش پیش نیاید امید می‌رود که بتواند خود را به نمایشگاه امسال برساند، در میانه سال 1372 کارش را آغاز کرد.
چون از همان آغاز بر آن بودیم که کوشش‌ها و آفرینش‌های فرهنگی جهان ایرانی بشناسانیم آن را به چندین حوزه جغرافیایی تقسیم کردیم و به ادب فارسی( یا به گفته دوستان افغانستانی به ادب دری و یا به گفته تاجیکان به ادبیات فارسی – تاجیک) این حوزه‌ها پرداختیم. در هر حوزه‌ای که کار می‌کردیم، گذشته از آن که از منابع آن حوزه‌ها بهره جستیم، می‌کوشیدیم تا از استادان و ادب پتروهان آن جا نیز یاری بگیریم و راهنمایی‌های آن‌ها را به کار بندیم، چنان که در تدوین جلد نخست کتاب که به ادب فارسی در سرزمین پهناور آسیای میانه می‌پردازد از استادانی مانندمیرزا شکورزاده و برادرش عابد، میرزا ملا احمد، رحیم مسلمانیان قبادیانی، نادرمحمد سیدزاده و عبدالمنان نصرالدینوف یاری گرفتیم و تا آن جا که منابع وامکانات به ما اجازه می‌داد کوشیدیم تا شاعران، نویسندگان، تاریخ نگاران، ادب پتروهان و روزنامه‌ها و مجله‌های ادبی و نیمه ادبی این پهنه گسترده را که کشورهای ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان و ناحیه کانسفرستان چین را در بر می‌گیرد بشناسانیم. با خرسندی باید بگویم که در این مجلد کسان و کتاب‌ها و مجلات روزنامه‌هایی معرفی شده اند که تا امروز کسی در ایران، آنها را نمی‌شناخت و یا از دوره‌هایی ادبی فارسی و سبک‌ها و شیوه‌هایی سخن رفته که برای بسیاری از فارسی پژوهان ایرانی ناشناخته بوده است. در تدوین جلدی که به ادب فارسی در افغانستان می‌پردازد کار هم آسان بود و هم دشوار. از آن جهت کار آسان بود که در دو دوره حاکمیت کمونیستی که از هشتم اردیبهشت 1357 ش آغاز شد و دوره سیاه سلطه طلبه‌ها کما بیش سه میلیون افغانستانی میهن خود را پشت سر گذاشته در ایران پناه جسته بودند و در میان آنها جوانانی بودند که ذوق ادبی و قریحه شعری بسیاری نیرومندی داشتند واز خدا می‌خواستند که جایی پیدا شود تا آنها بتوانند خود را به محکم تجربه بزنند و نوشته‌ها و سروده‌های خود را معرفی کنند.
از این روی، در مشهد، قم و تهران چندین نشریه به راه انداختند وحتی دفاتر نشردایر کردند و آثار شاعران و نویسندگان افغانستانی را که در سراسر جهان پراکنده بودند در این جا منتشر می‌کردند. البته جوانان از وطن گریخته در دیگر کشورهای نویسندگان افغانستانی را که در سراسر جهان پراکنده بودند در این جامنتشر می‌کردند البته جوانان از وطن گریخته در دیگر کشورهای همسایه نیز به کار تولیدات ادبی اهتمام می‌کردند و در شهرهایی چون دوشنبه، دهلی، پیشاور و کویته روزنامه و مجله ادبی انتشار می‌دادند و به چاپ کتاب می‌پرداختند یا کتاب‌هایی را که در ایران منتشر می‌شد در آن جا افست کرده به درون افغانستان می‌فرستادند. از اینان کسانی چون محمد جواد خاوری، محمد اکبر عشیق و حمزه واعظی که درایران به سر می‌بردند و غلام محمد لعل زاد که در دهلی زندگی می‌کرد با نوشتن مقالات به یاری دانشنامه شتافتند و محمد ابراهیم شریعتی که از اکنون مدیر نشر عرفان در تهران است از هرجا که کتاب مجلد و منبع افغانستانی به دستش می‌رسید، به ویژه از هنگامی‌که طلبه‌ها کتابخانه‌های افغانستان را غارت کرده در کشورهای همسایه می‌فروختند. یا به ما می‌فروخت یا اگر زورمان نمی‌رسید سخاوتمندانه در اختیار ما می‌گذاشت تا از آن کپی برداریم. همچنین باید یادی بکنم از مسعود خلیلی، پسر استاد خلیل الله خلیلی که آن روزها سفیر دولت ربانی در دهلی بود. ایشان در سفری که به دهلی رفته بودم، به من اجازه داد که از کتابخانه سفارت از کتاب‌های تکراری نسخه ای بردارم و از آن‌هایی که تنها یک نسخه در کتابخانه نگه داری می‌شود کپی تهیه کنم و اصل کتاب را به کتابخانه بازگردانم. بدین ترتیب بود کهر فته رفته گنجینه ای از کتاب‌های تخصصی با کما بیش پنجاه هزار عنوان کتاب در دفتر دانشنامه فراهم آمد که نمونه پاره ای از بخش‌های آن، مانندبخش‌های افغانستان، شبه قاره و آسیای میانه رادر دیگر کتابخانه‌های ایران نمی‌توان یافت. گفتم هم آسان و هم دشوار. دشواری در این بود که در آن سال‌ها در افغانستان نه کتابخانه‌ای مانده بود و دانشگاهی. دانشگاه‌ها به میدان جنگ گروه‌های رقیب بدل شده بود ودیگر نه استادی در آن‌ها مانده بود و نه دانشجویی و کتابخانه‌ها هم به غارت رفته و کتاب‌های آن‌ها در بازارهای سیاه کشورهای همسایه فروخته شده بود. گاهی پیش می‌آمد که ما کتابی را که اگر به چاپ می‌رسید پانصد تومان هم قیمت نمی‌خورد تا ده هزار تومان بخریم. سر انجام به هر زحمت و مشقتی بود جلد افغانستان هم به تدوین نهایی رسید و انتشار یافت.پس از انتشار این کتاب نقدهایی در ایران و بیرون از ایران بر آن نوشتند و برخی آن را با همه کاستی‌هایی که داشته ستودند و گروهی نیز خرده‌هایی بر آن گرفتند و راهنمایی‌هایی نیز کردند. هنوز سالی نگذشت که این جلد با اصطلاحات و افزوده‌هایی به چاپ دوم رسید واگر افستی را به که آقای حشمت غبار، پسر غلام محمد غبار در آمریکا از آن کردند هم به حساب آوریم، ادب فارسی در افغانستان سه بار چاپ شده است و اکنون آماده می‌شویم که آن را با اصلاحات تازه و روز آمد کردن مطالب بار دیگر به چاپ برسانیم. بنابراین، در همین جا از دوستان افغانستانی در خواست یاری می‌کنم و می‌خواهم که باری دیگر مساعدت کنند که نقایص این کتاب کم تر و مطالب آن تازه تر شود این سخن زنده یاد دکتر محمد افشار را به یاد داشته باشیم که در این کره خاکی هیچ ملتی را نمی‌توان یافت که به اندازه دو ملت ایران و افغانستان به یکدیگر همانند باشند. ما ایرانیان و مردم افغانستان هزار انسال و هنوز هم سرگذشتی مشترک داشتیم. زبان و دین و آداب و سنن ما یکی است و فردوسی توسی و سنایی غزنوی و خیام نیشابور و مولوی بلخی ونظامی‌گنجوی و سعدی وحافظ شیرازی و عطار نیشابوری و بسیاری دیگر از زبان مشترک ما به گسترش فرهنگ جهانی خدمت کردند. اگر روزگاری ظهیر فاریابی در تبریز به سر می‌برد و امام فخر رازی در هرات ابوالفضل بیهقی در غزنه، امروز نیز باید چنان باشد که شاعران و نویسندگان دو کشور به آسانی بتوانند میان خود آمد و شد کنند و تجربه‌هایی را که اندوخته اند به هم انتقال دهند و به گنجایش زبان ما که به پشتوانه فرهنگی دیرسال و پر افتخاری دارد بیفزایند.
در سال‌هایی که بی داد جنگ خانگی در افغانستان بسیاری از مردم آن کشور را به ایران گریزاند، شاعران و نویسندگان بزرگی در ایران پرورش یافتند، چنان که برخی از آنها با بهترین و برجسته ترین شاعران و نویسندگان ما پهلو می‌زنند هم چنین نشریه‌هایی در ایران پا گرفتند مانند در دری در مشهد که بعدها نامش را به خط سوم تغییر داد و سراج در قم که هم سنگ و هم تراز بهترین نشریه‌های ادبی در ایران بودند. این‌ها همه از جمله دانشنامه ادب فارسی ویژه افغانستان در روزهایی سربرآوردند که عفریت جنگ در افغانستان سایه افکنده بود و ویرانی و خون ریزی در آن جا بی داد می‌کرد.
اکنون که آن روزگار به سر آمده امید می‌رود که کارها بهتر از روال گذشته باشد و پیوندهای فرهنگی ما هنوز استوارتر گردد. در پایان برخود می‌دانم که یادی کنم از، اقای احمد مسجد جامعی، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی‌که تا امروز همچنان از دانشنامه پشتیبانی کرده اند.

و سپس دكتر حورا ياوري با نگاهي اجمالي به ويژگي هاي داستان نويسي در افغانستان اشاره نمود :

« خانم ها و آقايان محترم ، خيلي خوشحالم كه يك بار ديگر به لطف مؤسسه فرهنگي بخارا و آقاي علي دهباشي توفيق حضور در اينجا را پيدا كرده ام و خوشحالم كه به همين مناسبت با كساني كه توفيق آشنايي با آثارشان را داشتم و از درك محضرشان بي نصيب مانده بودم از نزديك آشنا بشوم. از جمله آقاي حسن انوشه كه همت والايي را پشتوانه تنظيم و تدوين مطالب دانشنامه ادب فارسي كرده اند كه به عنوان مأخذ و سندي معتبر در دواير دانشگاهي جهان ، از جمله مركز ايرانشناسي دانشگاه كلمبيا مورد رجوع مكررر و مداوم است و هم چنين آقاي رهنورد زرياب كه خواندن نوشته هايشان براي من هميشه با لذت و تحسين فراوان توأم بوده است . ... » و سپس در ادامه گفتند
« آشنايان با تاريخ ادبيات و سنت شعري در ايران مستحضر هستند كه جغرافيا يكي از مهم ترين معيارهايي است كه دوره هاي مختلف شعر و ادب را از هم متمايز مي كند. تقسيم بندي هايي كه سبك هاي مختلف شعر فارسي را از هم جدا مي كنند، اگر چه همه اخير هستند ـ تأثير و اهميت مرزهاي جغرافيايي و سياسي را در دوره بندي تحولات ادبي نشان مي دهند . مفاهيمي مثل سبك خراساني ، سبك عراقي ، سبك هندي ، بدون اين كه پيوند مستقيمي با زادگاه شاعران داشته باشند ، گونه هاي مختلف ادبي و ويژگي هاي كلامي ئو ساختاري شعر را به مرزهاي جغرافيايي پيوند مي زنند و از راه اين مرزگذاري ها دوره هاي گوناگون ادبي را از هم جدا مي كنند.
هر چه به قرون اخير تاريخ نزديك مي شويم رويدادهايي كه مقاطع مختلف تاريخ سرزمين ها را از هم جدا مي كند معيار جداكردن دوره هاي مختلف در تدوين و تنظيم تاريخ ادبيات آن سرزمين ها هم قرار مي گيرند....»
و در جايي ديگر مي گويند « ... اين بازنگري ها و بازسنجي ها و روشن كردن پيوند هاي پنهان در پس همه آن چه در ظاهر گسسته و بدون پيوند به نظر مي رسد وجه مشخصه بررسي هاي فرهنگي و ادبي غرب در دهه هاي اخير است و رويكردها و روش هايي را توصيه مي كند كه ادبيات سرزمين هاي مختلف جهان را از نظر تحولات و دگرگوني هايي كه پشت سر مي گذرانند به هم نزديك مي كند. شايد بررسي اين پيوندها و همساني ها در مورد ادبيات ايران و افغانستان نمونه خوبي براي اين بررسي ها به دست بدهد. » و با تصويري از ادبيات افغانستان به اين نكته اشاره مي كنند « پيدايش صنعت چاپ ، انتشار نخستين روزنامه ها و نشريه ها ... ، رواج بازار ترجمه از متن هاي اروپايي ، فروپاشي آهسته و تدريجي ساختارهاي سنتي و از همه مهم تر سربركشيدن مفهوم تازه اي از انسان ـ به مفهوم انسان بريده شده از قبيله و ساختارهاي گسترده خانوادگي و شبكه هاي خوني ، انسان مستقل خودبنياد كه زندگي اش را نه بر پايه زندگي زيسته نسل هاي پيشين بلكه بر پايه گزينش ها ، پذيرش ها و نكوش هاي خودش تعريف مي كند ، انساني كه به زبان تازه و وسيله تازه اي براي رساندن صداي خروش به گوش ديگران و نوشتن سرگذشت ديگران نياز دارد....»
پس از گفتار دكتر حورا ياوري ، پیام عبدالقادر مرادی توسط محمد‌سرور رجایی، شاعر و روزنامه‌نگار افغانستانی خوانده شد.

دوستان و اشتراک کننده گان محترم شب ادبیات افغانستان‌‌،
سلام و پیام گرم و صمیمانه‌ام را برای تک تک دانشمندان و فرهنگیان گرامی که در این نشست ارزشمند اشتراک کرده‌اند ، تقدیم می‌دارم و خوشحالم از این که از این دور و از غربت پیامم را به گردهمایی شما بزرگواران می‌فرستم‌‌، اما درد‌هایش را نی‌.
و اما آن‌‌گونه‌یی که زنده‌گی نشان داده است مهاجرت‌ها و جنگ‌ها‌، در کنار آوردن هزاران درد و مصیبت‌‌، گاهی دستاورد‌های مثبتی نیز به بار آورده‌اند . این واقعیت برای مردم ما تجربه شد و طوری که دیدیم در پهلوی هزاران بدبختی‌، حرکت‌های نوید‌بخش به‌سوی بیداری و بارورشدن نیز پدید آمدند‌. از آن شمار‌، کار‌هایی که در عرصه‌ی ادبیات افغانستان در ایران از سوی جوانان و فرهنگیان مهاجر ما تا کنون صورت گرفته و می‌گیرد‌، مثالی در این‌باره است که همه ارزنده و پربها هستند. در این سی سال جنگ و بحران و تشنج‌‌، خیلی چیز‌ها در سرزمین ما و جهان عوض شدند‌. سد‌ها و دیوارها‌ی متعددی‌ فروریختند و دریچه‌هایی به سوی روشنایی و بیداری گشوده شدند‌. این رویداد‌ها به ادبیات نیز تاثیر افگنده و اهمیت آن را در زنده‌گی انسان‌ها فزونتر ساخته‌اند‌. ما زمانی‌که به کارهای نویسنده‌گان مهاجر ما در ایران نگاه می‌کنیم‌، در‌می‌یابیم که در این مدت کم‌، چه کارهای پر‌بار و بزر‌گی با گسترده‌گی چشمگیر انجام پذیرفته‌اند‌‌. این گام ها همچنان رابطه‌ها را با دیگر دوستان تامین کرده و ادبیات کشور ما را غنایی مزید بخشیده‌اند‌. در ضمن همین امر سبب گردیده است تا فرهنگیان ایران‌زمین نیز به ادبیات مردم افغانستان توجه بیشتر کنند و سایر ملل نیز با ادبیات ما آشنایی حاصل بدارند‌‌. همکاری‌های حلقه‌های فرهنگی ایران در انجام این مامول ثمرآور بوده است که از آن جمله از کارهای ارزنده و پر قیمت آقای علی دهباشی و مجله‌ی بخارا می‌توان یاد کرد.
انتشار کتاب ارزشمند «فرهنگ داستان‌نویسی افغانستان» از قلم نویسنده‌ی جوان و کامییاب آقای محمد‌حسین محمدی نیز یکی از این پیشرفت‌هاست که انجام یافته است‌. می‌توان با جراءت گفت که جای چنین کتاب‌ها سال‌ها خالی بوده ومن این تحول بزرگ را به دوست گرامی آقای محمدی و دیگر فرهنگیان عزیز تبریک عرض می‌دارم و طوری‌که می‌دانیم‌، این اولین کار ثمر بخش آقای محمدی نیست بلکه در گذشته نیز فعالیت‌ها ی مثمری از ایشان دیده‌ایم و آثار خوب داستانی و نقدهایی در زمینه‌ی ادبیات داستانی‌ از این قلم داشته‌ایم که هر کدام به نوبه‌ی خود جایگاه درخشنده‌یی را در ادبیات معاصرکشور ما و در مجموع در ادبیات زبان فارسی دارا می‌باشند‌. برای نویسنده‌ی مبتکر و والا‌اندیش آقای محمدحسین محمدی موفقیت‌های بیشتر آرزو می‌کنم و هم‌چنان از این اقدام نیک دوستانی که این محفل را به مناسبت انتشار کتاب «‌فرهنگ داستان‌نویسی‌ افغانستان» بر‌گزار کرده‌اند ، و به ویژه از دست‌اندرکاران مجله‌ی ارزشمند بخارا و نشر شهاب اظهار سپاس می‌نمایم و کامییابی‌های هر چه بیشتر دوستان‌مان را که در آن‌جا مصروف فعالیت‌های ادبی هستند‌، آرزو می‌کنم‌.
با تشکر‌. شاد و سلامت باشید . عبدالقادر مرادی حمل سال 1386 خورشیدی هلند .
و در انتها فيلمي مستند با عنوان زمستان در كابل به نمايش درآمد.
در اين مراسم كه به منظور پيوند هر چه بيشتر فارسي زبانان تشكيل شد سيمين بهبهاني ، محمد عزيزي ، دكتر سهراب فتوحي ، علي بهبهاني ، حسن ميرعابديني ، حسن سناپور ، كاميار عابدي ، محمد صالح علا ، عبدالغفور آرزو ، علي عبداللهي ، ناهيد طباطبائي ، فرشته ساري ، فرزانه قوجلو ، مهين خديوي ، مهشيد ميرمعزي ، محمد علي آتش برگ پگاه احمدي ، حسن صدري ، محمد گلبن ، سارا احمدي ، محمد باقر صميمي ، نيلوفر دهني ، محمود معتقدي ، فرامرز تمنا ، منوچهر پارسا دوست ، سحر كريمي مهر ، روميسا مفيدي ، سيد علي صالحي ، پروانه ستاري ، فريدون حيدري ملك ميان ، علي عظيمي نژاد ، اسدالله امرايي ، سودابه اشرفي ، ليلي كافي ، آناهيتا طاعتي ، رامين مستقيم ، سعيد فيروزآبادي ، دكتر علي رواقي ، ركسانا حميدي ، سپيده جديري ، مريم آموسا ، سوسن قائم مقام ، ناهيد موسوي ، مسعود زرگر ، محمد فرور رجايي ، روح انگيز مهرآفرين ، مهدي وزير باني ، نوشين مهاجرين ، مريم منصوري ، جواد فعال علوي و شاعران و نويسندگان افغانستان و روزنامه نگاراني از كابل و تلويزيون طلوع از افغانستان و سردبير نشريات ادبي . در واقع مي توان گفت سه نسل كنار هم بودند .
سرگذشت فرهنگ داستان‌نویسی افغانستان به روایت محمدی ... اینجا

afghan Literature night
علی دهباشی

afghan Literature night

afghan Literature night
فرخنده حاجی‌زاده

afghan Literature night
عبدالغفور آرزو

afghan Literature night
حسن انوشه

afghan Literature night
حورا یاوری و محمدحسین یاوری

afghan Literature night
سید‌محمد‌ضیاء قاسمی

afghan Literature night
حورا یاوری

afghan Literature night

afghan Literature night
محمدحسین محمدی

afghan Literature night
عکس‌ها: جواد آتشباری
گزارش:‌ ترانه مسکوب

شب‌های بخارا ... اینجا

tadaneh AT gmail DOT com