شنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۸۶
یادداشت پوپک 10 ساله از اصفهان بر کتاب "عزیز و نگار"
پوپکگیلان بودم؛ رودبار زیتون؛ خورگام، بره سر.
سفرنوشت‌ش را به زودی می‌نویسم و عکس‌هایش را می‌گذارم در تادانه.
تازه فیلم عزیز و نگار را خانواده میزبانم دیده بودند و من خوشحال از نگاه‌های آشنای مردم هم‌گهواره‌ای‌هایم خوابیده بودم. تلفنم زنگ زد. خواب‌آلود گوشی را برداشتم. از اصفهان بود. دوست بسیار خوب اینترنتی‌ام، پندار بود. گفت دختر 10 ساله‌اش یادداشتی روی کتاب عزیز و نگار نوشته.
رفتم بیرون و طبق معمول این روزهایم، ضبط را روشن کردم. پوپک سلام کرد.
صدایش آشنا بود.
یادداشتش را خواند.
تمام تنم مورمور شد.
خواب از سرم پرید. باور نمی‌کردم.
گفتم پوپک جان!‌ مهربان و عزیز! در این چند سال گذشته کم درباره این قصه عامیانه مردم زادگاهم نشنیده‌ام. کم نقد نشده‌ام درباره دنبال‌کردن این قصه. کم مطلب منتشر نشده درباره‌اش. اما کلمات تو حالم را دگرگون کرد.
اول فکر کردم پندار بهاری این را نوشته. بعد که پرسیدم قسم خورد خودش خوانده. خودش نوشته. من هم تعجب کردم و بعد نمی‌دانم چرا احساس کردم دخترم پوپک، دخترم ساینا و تمام کودکان ایرانم، بسیار بیش از من و ما می‌فهمند، چرا که خود را می‌نویسند، خود را می‌گویند، خود راپشت این پسله‌های زندگی پنهان نمی‌کنند.
به پوپک گفتم که اگر اصفهان بودم دستانت را می بوسیدم. دستانی که می‌تواند قلم به دست بگیرد و بتازد به سوی نوشتن با کلماتی که کالسله زندگی را می‌دوانند.
پوپک 10 سال دارد.
پوپک "عزیز و نگار" را خوب خوانده.
پوپک این قصه را زندگی کرده.
عزیز و نگار و کل احمد برای پوپک فقط شخصیت‌هایی خیالی و داستانی نبوده‌اند.
پوپک به اسم من برای آن ها نامه نوشته است.
می خواهید شما هم نامه او را بخوانید؟
پوپک این‌ها را نوشته:

" عمو یوسف عزیز سلام
امیدوارم حالتان خوب باشد.
من کتاب عزیزونگار را خوانده ام. کتاب زیبایی است. نمی دانم چرا گل احمد آن قدر عزیز را اذیت می کرد. به طور مثال چرا اورا زندانی کرد؟ اومی توانست خواسته ی خود را راحت به نگاربگوید چون آن وقت اگرنگار قادر به ازدواج با او بود به او جواب بله می داد. این طوری نه عزیزونه نگاررنج نمی کشیدند. می دانم نگارعزیزرا دوست داشت و گل احمد هم این را می دانست ولی می خواست به زور با او ازدواج کند، با این حال پرسیدن از نگار که آیا گل احمد را دوست دارد یا نه آسان ترین راه بود. تازه این همه دختر همانند نگار بود چه اجباری بود که گل احمد با نگار ادواج کند؟
با این حال این کتاب کتاب بسیار بسیار زیبایی بود.
پوپک
خدا نگهدار
20 / 2 / 1386"
***
فایل صوتی نامه پوپک ... اینجا

عزیز و نگار .. اینجا

برچسب‌ها:

tadaneh AT gmail DOT com