"من فیلم نساختهام، من فقط فیلم گرفتهام" این جملهای است که این روزها مدام به دوستانی که تبریک میگویند، میگویم.
القصه، سال 83 و زمانی که با افشین نادری راهی رودبار و الموت شدیم تا به سفارش خانم دکتر حمیده چوبک، قصههای مردم را روستا به روستا گردآوری کنیم، در سفر اول دوربین فیلمبرداری نبرده بودیم. ضبطی داشتیم و دوربین زینط من که همیشه به گردنم بود. وقتی از سفر برگشتیم. من از شدت متعجب بودن و از آنجا که دوست داشتم لذتهای خودم را با دیگران تقسیم کنم با دوستان حرف میزدم. با فرخنده آقایی، علی موذنی، داود غفارزادگان و ...
وقتی داخل رفتم با مجتبی محمودی، مدیر اجرایی مرکز و حامد کلجهای، تدوینگر آشنا شدم.برچسبها: aziznegar_night
جایزه جلالآلاحمد
جایزه هوشنگ گلشیری
نسل چهارم
نسل سوم
نسل دوم
نسل اول
معرفی کتاب
فرهنگ مردم
شبهای بخارا


هر نوع تاييد يا تخريب افراد و نهادها در وبلاگها و سايتهاي اينترنتي به نام نویسنده این وبلاگ، كذب محض و غيرقابل استناد است. تادانه هرگز در هيچ وبلاگي پيغام نمیگذارد