خواهرم "تهمينه" را خيلي دوست داشتيم؛ ما هفت برادر. بعد از همه ما بزرگتر بود و بعد وقتي نوزده سالش شد ازدواج كرد و الان پسرش پشت كنكوري است. بعد من به او خيلي وابسته بودم و وقتي هم تهران آمدم دلتنگ بودم و تنها. بعد مهرافروز خانم خواهر من شد. مهرافروز خانم هميشه خواهر من بوده و آن وقتها ده سال شده از آن روزها، من در تهران تنها بودم و هيچ كس را نداشتم و سرباز بودم و محسن فرجي و مهرافروز خانم كه تازه ازدواج كرده بودند، نگذاشتند غربت تهران را هيچ وقت درك كنم. مهرافروز خانم از چند روز قبل زنگ زده بود به دوستان محسن كه 20 فروردين، تولد اوست و خانهشان باشند و محسن نداند.
بعد غزل بانو، دخترشان و بامداد، پسرشان هم به مادر كمك كردند تا سوري براي پدر برگزار شود
بابا تولدت مبارك!
اما اين "رضا هدايت" است كه دكتر است و نقاش و داستاننويس و وبلاگنويس و آن وقت فال گرفت براي محسن و آن وقت به چند زبان اجرايش كرد و مُرديم از خنده
متهم: محمود قليپور
تحصيلات: دانشجوي دكتراي پژوهش هنر
شغل: تلاش براي نويسندگي
حضور: افتخاري
مهران، برادر محسن را شايد 15 سالي بود نديدهبودم، ديشب شنيدم كه در ايسنا كار ميكند در سرويس سياسياش
آنكه به دورترها انگشت نشانه رفته، "محسن حكيممعاني" است و منصوره خانم، همسرش
منصوره خانم و غزل، دختر محسن و مهرافروز
وقتي قد عكاس به ابرهاي بالا برسد، عكس اين ميشود
جشني كه دوستان باشند اين ميشود
محسن هميشه در آن دوراني كه در كويدانشگاه بوديم دوست داشت پسري داشته باشد "اميرجلالالدين" نام و دختري " غزل بانو" نام
و حضور برف شادي
و آن وقت شيرينيخوراني
بامداد، قيافه پدر دارد و آرامش مادر
و غزل، قيافه مادر و شلوغي پدر
مهران فرجي
محسن فرجي
عليرضا كيوانينژاد كه ديشب با هم آشنا شديم
و باز شيريني
شما هم ميدانيد چه ميخواهم بنويسم؟ سه ...
و غزل كه در آخر برنامه با من دوست شد و گفت از عروسكم هم عكس ميگيري
جایزه جلالآلاحمد
جایزه هوشنگ گلشیری
نسل چهارم
نسل سوم
نسل دوم
نسل اول
معرفی کتاب
فرهنگ مردم
شبهای بخارا
هر نوع تاييد يا تخريب افراد و نهادها در وبلاگها و سايتهاي اينترنتي به نام نویسنده این وبلاگ، كذب محض و غيرقابل استناد است. تادانه هرگز در هيچ وبلاگي پيغام نمیگذارد