یکشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۸۶
شب منوچهر آتشی برگزار شد
انتشارات نگاه ، به مناسب چاپ كليات منوچهر آتشي غروب پنج شنبه 16 اسفند ماه مراسمي را « با ياد منوچهر آتشي » در تالار ناصري خانه هنرمندان ايران برگزار كرد .
غلامحسين سالمي با شعر« اسب وحشي » آتشي اين مراسم را آغاز كرد و پس از آن استاد رضا سيد حسيني با يادآوري خاطراتي از چگونگي آشنايي خويش با آتشي و نيز نحوه انتشار اولين مجموعه اشعار وي با نام « آهنگ ديگر » به دست خود سخن گفت .
سپس محمد حقوقي ضمن روايت دوستي خود با آتشي ، به بررسي كوتاهي از زير و بم شعر اين شاعر خطه جنوب پرداخت. به گفته حقوقي آنچه در شعر آتشي وجه تمايز مي يابد رويكرد بيشتر او به زبان در شعر است تا تخيل . تصويرهايي كه آتشي در اشعار خود مي آفريند غالباٌ با استفاده از كلمات است و همين به شعر او وزني خاص مي دهد.
در ادامه پيام مفتون اميني كه به دليل كسالت نتوانسته بود در اين مراسم شركت كند توسط خانم كبوتر ارشدي قرائت شد :
« سلام بر اهل حضور ، سلام بر مردم شاعر نواز و شعردوست مردم ايران . هميشه از آنچه نيست سخن مي گوييم ،
از آب در بيابان
از عشق در خانه
هميشه از آنچه نيست بلندتر سخن مي گوييم ،
از مهرباني در مهماني
از شرف در سودا
و اينك از آتشي سخن مي گوييم اما نه در خانه و نه در بيابان بلكه در بالاي مرتفع ترين قله از كوهستان شعر در حاليكه مجموعه كامل اشعار او را در بلندترين قفسه در كتابخانه شعر معاصر نهاده ايم . به اصطلاح قديمي ها كليات يا ديوان اشعار آتشي ـ همان آتشي كه در اول دهه چهل همه او را جانشين احتمالي نيما يوشيج مي دانستيم . اما بعدها دانسته شد كه نه تنها آتشي ادامه دهنده نيما نيست بلكه شاعر ديگري هم نخواهد توانست جانشين خود آتشي باشد . در اين مجموعه شما شعر اين دفترها را مي خوانيد ، بدون هيچ حذف يا اسقاط قطعه اي از اين قرار : 1ـ ريشه هاي شب 2ـ آهنگ ديگر 3ـ آواز خاك 4ـ ديدار در فلق 5ـ در انتهاي آواز 6ـ تا آخرين چكاوك 7ـ وصف گل سوري 8 ـ گندم و گيلاس 9ـ زيباتر از شكل قديم جهان 10 ـ چه تلخ است اين سيب 11ـ مجموعه غزلها 12 ـ خليج و خزر 13 ـ حادثه در بامداد 14 ـ اتقاق آخر و مقداري شعرهاي پراكنده ديگر .
عزيزان حاضر من مطمئن هستم كه در هيچ صورت فلكي اين همه ستاره درخشان در يك جمع نشده است . در خاتمه چرا نگوييم كه شناخته و ستوده باد همت كساني كه به انتشار اين مجموعه و برپايي اين مجلس همت گماشتند و چند نام كه بردني است ، نام دهباشي عزيز و رئيس دانايي عزيز كه دو خادم آتشكده فرهنگ و ادب معاصر هستند . با درود بر شما كه ستايندگان شعله هاي آتشگاه شعر جاودانه و خجسته اين بوم و بر هستيد . »

سپس نسرين بابا چاهي ، همسر برادر آتشي از وي چنين حكايت كرد :

« ... من نسرين باباچاهي زن برادر مرحوم آتشي هستم كه افتخار 20 سال زندگي با ايشان را داشتم و آتشي به عنوان همراه و همياري دلسوز و اميدبخش در كنار ما بود .
او را عمو صدا مي كردم، عمويي عزيز و مهربان و زانوانش محل امني براي بازي هاي كودكانه ام بود . از همان زمان با آنها آميختم ، با خواهر و برادرانش ، پدر و مادر عزيزش . بزرگ شدم و به آنها عشق ورزيدم . و اين عشق در شناسنامه ام ثبت شد . در كنار برادرش باقر زندگي ساده و زيبايي را شروع كردم . آتشي در تهران كنار همسر و فرزندانش ، شقايق و مانلي بود . بيماري مانلي موجب شد كه ثريا همسر اولش با مانلي و شقايق در واقع براي درمان مانلي به آلمان بروند و اين بهانه اي براي از هم پاشيدن زندگي اش شد و در سال 61 منوچهر را با چمداني پر از غم و اندوه به بوشهر و به خانه پدري برگرداند . » خانم باباچاهي در ادامه افزود « ... خانه مان پر شد از شعر و كلمه ، كنار كاكتوس هاي خانه ، روي تنه تارنج باغچه ، روي ميز تحرير بچه ها و حتي كابينت هاي آشپزخانه . ديگر چه مي خواستيم همه جا عشق بود و شور زندگي . » باباچاهي از كار و معيشت آتشي حكايت كرد « ... مدتي را در يك شركت بخش خصوصي به عنوان كارمند مشغول به كار شد و سپس با همان شركت به منطقه جم وريز رفت و حدود شش ، هفت سال به عنوان انباردار پالايشگاه گاز كنعان در آنجا كار كرد. و در همان جا بسياري از كارگران و مهندسان علاقمند به شعر دور او جمع شده و محفل كوچك شاعرانه اي برپا كرده بودند و شب هايشان را با شعر آتشي و شعرخواني خودشان پر بار مي كردند و همين عده به همراه مردم جم وريز پس از مرگ آتشي مراسم با شكوهي به احترام و يادبود او برگزار كردند . آخر هر چه باشد آتشي زير صدها شعرش ، كنار امضايش نام جم وريز را آورده بود و آن منطقه دور افتاده را به شهرتي بزرگ رسانده بود. » نسرين باباچاهي در خاتمه افزود « درست است كه مردم ايران شاعري بزرگ را از دست داده اند ، درست است كه چيزي مهم ازفضاي شعر ايران كم شده است كه جبران ناپذير نيست . اما من و بچه هايم علاوه بر همه اينها عمو منوچهر خودمان را از دست داده ايم و جاي خالي او را هر روز احساس مي كنيم و مطمئنيم كه او ديگر هيچ گاه به خانه خودش برنمي گردد . او ما را براي هميشه تنها گذاشته است . يادش گرامي باد . »
در ادامه اين مراسم بهاره رضايي و روجا چمنكار اشعاري از آتشي را قرائـت كردند و در خاتمه فيلمي مستند از وي به نمايش درآمد.

شب آتشی
علیرضا رئیس دانایی، مدیر نشر نگاه

شب آتشی
رضا سیدحسینی

شب آتشی

شب آتشی

شب آتشی
ناصر وحدتی

شب آتشی
هیوا مسیح

شب آتشی
احمد حقوقی

شب آتشی
نسرین باباچاهی

شب آتشی

شب آتشی

شب آتشی
روجا چمنکار

شب آتشی
بهاره رضایی

عکس ها: احمد باطبی

tadaneh AT gmail DOT com