جمعه، تیر ۱۵، ۱۳۸۶
ديدار با يك تعميركاري كه هنوز مثل ما نشده
هفته پر تنشي داشتم. از يك طرف هنوز بازسازي خونه تموم نشده و هر روز يك درگيري كه آخري اش، قيمت گرفتن براي ساختن كتابخانه ام بود. هر كسي آمد و قيمتي داد و كمترين قيمت، يك ميليون و سيصد هزار تومان بود كه دست آخر از سيامك، برادر ايرنا خواستيم و آمد. خودش دست به كار شد و با كمتر از نصف قيمتي كه گفته بودند كتابخانه ام را برپا كرد.
بعد تنش كاري و بعد تنش خياباني و بعد تنش رئيس آپارتمان و ... گاهي احساس مي كردم قلبم درد مي كند و خفگي را با پوست و گوشتم لمس مي كردم.
پارسال هم كه كولرمان از كار افتاد نفهميدم چه اش هست. اول فكر كرديم موتور سوخته، بعد گمان كرديم برقش قطع است و همين طور گرما بود و گرما و دست و پا چلفتگي من. امروز صبح از نيما، پسرخاله ايرنا كه مكانيك دستگاه هاي چاپ است خواستم بيايد نگاهي بكند كه چه مرگش هست اين كولر.
آمد. برق درست بود. موتور كار نمي كرد. بعد باز كرديم و رفتيم موتور سالم بخريم. ايرنا گفت يه كولر تازه بگيريم نيما گفت نه، چارچوب خوبه، موتور رو عوض كنيم. بعد مانديم سيم پيچي شده بگيريم. رفتيم از الكتريكي و ابزارآلاتي خيابان فرهنگيان پرسيديم. گفت سيم پيچي شده دارد 35 هزار تومان به بالا. پول همراهم نبود. گفتم نيما تا برويم عابر بانك و بگيريم. يه قيمتي هم از جاي ديگه بگيريم.
داشتيم مي رفتيم كه ديديم يك پژو از پشت سر چراغ مي دهد و اشاره مي كند كه بزنيم كنار. گفتيم باز سر خر! گفتيم لابد ديده دو تا جوان هستيم و آمده دردسر درست كنه.
زديم كنار. با ترس و لرز درآمديم. گفت: بريد تاكستان، توي ستارخان.
متعجب به هم نگاه كرديم. نگو ما را در مغازه ديده كه قيمت مي گرفتيم براي موتور كولر، دنبال مان آمده كه آدرس جاي ديگري را بدهد.
نمي دانم چرا اعتماد كرديم. گفتيم چه اشكالي داره. من كه بايد برم عابر بانك، پول بگيرم. مسيري را مي رويم كه او گفته.
از زير پل ستارخان ( پل تاج) رفتيم طرف شرق. گفته بود نرسيده به تهران ويلا از شمال خيابان، مي شود تاكستان. دور زديم و افتاديم خط شمالي. تاكستان را ديديم اما مغازه اي كه گفته بود نبود.
گفته بود:‌ همون اولاي خيابون تاكستان، مغازه كوچكي هست به نصف قيمت بقيه جاها هم سيم پيچي شده مي فروشد و هم دست اول. اگر هم نبود در خانه بغلي را بزنيم خودش مي آيد، پيرمردي است با لهجه مشهدي.
از سوپرماركت اول خيابان پرسيديم چنين مغازه اي هست.
گفت نه. بايد بريم تهران ويلا.
نرفتيم و تاكستان را رفتيم بالاتر. مغازه را ديديم. اين هم عكسش:

تسليمي

رفتيم داخل. من با پارچه اي كهنه موتور را گرفته بودم. فقط برده بودم كه نشان بدهم كه كوچك و بزرگ ندهد به ما. گفت:‌ داغه؟
به شوخي گفتم:‌ نه، من سوسولم. مي ترسم دستم سياه و روغني بشه.
خنديد.
گفتيم گفتند بيايم پيش شما، كارمان را راه مي اندازيد با يه صلوات.
خنديد و گفت: يه آدمي بود طرف بهش خرما تعارف كرد. كل جعبه را گرفت. طرف بهش گفت يه دونه ورداريد. گفت مرد مومن يه دونه خرما كه فقط به اندازه نيت كردن منه. دو سه تا هم الحمد و دو سه تا هم قل هو الله. مي شه اون وقت كل جعبه ديگه.
نفهميدم يعني چي.
گفتم اين موتور خرابه.
برداشت بازش كند. خواستم بگم. باباجان من پنجاه هزار تومان آوردم يه نو را بگيرم از شما.
گفتم بذار كارش را انجام بدهد.
داد. اين طوري:

تسليمي

اون وقت گفت:‌ سالمه. يك سالي هنوز كار مي كنه براتون.
نگاه كردم به نيما. نيما خنديد. به نيما گفتم:‌ مي دوني چرا اين آدم دم و دستگاه نداره؟
نگاهم كرد. گفتم:‌ چون همينه.
گفتم مي گفتند لهجه تون مشهدي يه ولي شما كه با لهجه غليظ تهراني حرف مي زنين؟
گفت آخه پنجاه ساله تهرانم.
بعد گفت دبير بازنشسته رياضي است و 16 سال است كه تعميرات و سيم پيچي موتور انجام مي ده.
گفتم بايد بين 1315 تا 1320 باشيد؟
گفتم بله. 1318 هستم.
گفتم اسم تون؟
ديده بود دارد عكس مي گيرم. خنديد و گفت:‌ تسليمي.
گفتم. ببخشيد آقاي تسليمي كه من همينطوري دارم مدام از شما با اين موبايلم عكس مي گيرم. اينا رو مي ذارم يه جا كه بعد از اين يه عده آدم كنجكاو و بي پول بيان سراغ تون.
خنديد و گفت: اه!‌ آدرس سايت تون چيه اون وقت؟ بنويسيد براي من؟
با تعجب نگاهش كردم.
گفت: بيكار كه مي شم مي رم اينترنت.
نگاه كردم به نيما و مطمئن شدم كه من مطلبي درباره اش در تادانه خواهم نوشت.
بعد پوشال كولر هم گرفتيم.
بعد كارت تبليغاتش را داد.
بعد گفتيم چقدر شد؟
گفت:‌ هفت هزار تومان. ميهمان باشيد؟
با تعجب پول را داديم و درآمديم از مغازه كوچيكش بيرون و به نيما گفتم:‌ باور كن من هم مثل همون پيرمردي كه آدرس اينجا را داد، آدرس اينجا را به همه خواهم داد.
خنديد و من حالا توي خنكاي دلنشين كولر دارم اين ها را مي نويسم تا با عكس هاي آقاي تسليمي، بذارم شون تادانه.
آدرس رو گفتم لابلاي نوشته اما باز بد نيست نگاهي بكنين به كارتش.

تسليمي

الكتروتكنيك ولتا
تعمير و سيم‌پيچي انواع الكترو موتور (تك فاز، سه فاز)
كولر – پمپ – فن مشعل – شوفاژ
تعويض الكترو موتور سوخته كولر با موتور نو 2 سال گارانتي
خدمات پس از فروش الكتروژن و موتوژن
سفارش كولرهاي گازي اسپيلت كن وود
با 5 سال گارانتي تحت ليسانس انگلستان
آدرس:‌ ستارخان – نرسيده به سه راه تهران ويلا، خيابان تاكستان، پلاك 28
تلفن:‌66508297
فاكس: 66524973
همراه:‌ 09124573176

تسليمي

تسليمي

تسليمي

تسليمي

تسليمي

تسليمي

تسليمي

تسليمي

تسليمي

تسليمي

تسليمي

tadaneh AT gmail DOT com