جمعه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۶
يك نامه | سروش افتخاري
من يك استاد بازنشسته دانشگاه هستم . خانه ما يعني من و دخترم نزديك خانه هنرمندان است. بيشتر بعد از ظهرها در برنامه هاي بسيار جالب خانه هنرمندان شركت مي كنيم . يا از نمايشگاه هاي مجسمه و نقاشي بازديد مي كنيم و در چايخانه خانه هنرمندان قدري روزنامه و مجله مي خوانيم . دوستان بسيار خوبي هم پيدا كرده ايم . تيپ جواناني كه به خانه هنرمندان مي آيند بسيار با فرهنگ هستند .

من در يك حساب سرانگشتي بر اساس ليست برنامه هاي خانه هنرمندان كه در اول اين محل نصب مي شود حساب كرده ام حدود 230 برنامه ماهانه در اين محل اجرا مي شود . از جشن ولادت حضرت علي (ع ) تا بزرگداشت استاد عزت الله انتظامي و زنده ياد علي حاتمي .

هر ماه 4 يا 5 شب از اين 230 برنامه را آقاي علي دهباشي مدير مجله بخارا برگزار مي كند. اگر ديگر همكاران ايشان كه برنامه هاي ديگري در اين محل برگزار مي كنند و من شركت مي كنم ناراحت نشوند بايد بگويم بهترين سخنراني ها را در برنامه هاي بخارا شنيدم . من اهل ادبيات معاصر و كلاسيك هستم . دوستدار نقاشي و موسيقي نيز هستم. در شب هاي بخارا بهترين سخنراني را درباره مولانا در « شب مولاناي » بخارا توسط استاد دكتر محمد علي موحد شنيدم. من تازه در شب « سعدي » بود كه فهميدم سعدي چقدر مدرن است آنهم از زبان استاداني همچون ضياء موحد و دكتر دادبه . محمود درويش شاعر بزرگ فلسطيني را من اصلاٌ به اين صورت جامع نمي شناختم. با سخنراني استاد موسي اسوار و ناصر زراعتي با چهره مقاومت اين شاعر فلسطيني آشنا شدم.

در زمينه عكاسي در « شب نيكول فريدني » تازه با ابعاد ديگري از هنر عكاسي آشنا شدم و از آن شب به اين ور هر روز احوال اين هنرمند بيمار را از خانمشان مي پرسم. به راستي نيكول فريدني چيزي از بزرگترين عكاسان جهان كم ندارد.

اومبرتواكو نويسنده ايتاليايي را در « شب اكو » شناختم آنهم با سخنراني دكتر محمد صنعتي كه واقعاٌ براي ما نشان دادند كه اكو فقط رمان نويس نيست بلكه يك متفكر جهاني است. يا درشبي ديگر كه دهباشي فقط به خاطر برگزاري اين شب بزرگترين خدمت را به موسيقي ايراني كرد. آنهم در زماني كه موسيقي لس آنجلسي گوش همه را كر كرده . « شب استاد مهندس همايون خرم » را مي گويم ، تنها بازمانده از شاگردان ابوالحسن صبا . دكتر محمد سرير با مهارت جايگاه استاد خرم را به ما شناساند.

يا در شب « بهرام بيضايي » استاد آيدين آغداشلو و استاد بهروز غريب پور براي اولين بار از عمق شناخت بيضايي از فرهنگ ما گفتند و نشان دادند كه بيضايي چقدر ايراني است.

يا شب « رضا سيد حسيني » كه واقعاٌ به دهباشي دست مريزاد گفتم كه چگونه از اين استاد مسلم ترجمه با شكوه تجليل كرد.

يا شب « يونانيان و بربرها » كه بخارا پيش از همه پاسخ دروغ پردازان هاليوود را با سخنراني هاي استاداني مانند دكتر ژاله آموزگار ، استاد كامران فاني آنهم با بياني كاملاٌ علمي دادند.

يا شب « رابيندرانات تاگور » شاعر عارف و حكيم هندي كه جايزه نوبل هم گرفته را فراموش نمي كنم چگونه دهباشي موفق شد دكتر فتح الله مجتبايي را كه اهل سخنراني نيست و بزرگترين تاگور شناس در جهان است به آن شب بياورد تا براي ما سخنراني كند.

حالا من نمي دانم برخي نظرشان چيست. اگر استدلالشان اين است كه وزارت ارشاد و حكومت به دهباشي گفته اند اين شب ها را برگزار كند پس درود بر وزير ارشاد و ساير مسئولين .

اگر آنها مي خواهند اين شب ها نباشد برايشان متأسفم . اين شب ها غيرسياسي ترين جلساتي است كه من شركت كرده ام . بايد قدر دهباشي را كه از ستون هاي فرهنگ ماست بدانيم . نگذاريم روي صندلي چرخ دار تجليلش كنيم يا بعد از مرگش . الـآن اين كار را بكنيم اگر هم نمي كنيم آزارش ندهيم .
tadaneh AT gmail DOT com