چهارشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۵
ایجادیات دهانکی، مادر ادبیات مکتوب است
ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه این روزها به قدری سرم شلوغ است که وقتی به روز قبلم نگاه می کنم، از خودم تعجب می کنم؛ از یک طرف جلد دوم قصه های مردم رودبار و الموت ( به همراه افشین نادری) را رسانده ایم به مرحله حروف چینی، از یک طرف آخرین نمونه خوانی مجموعه داستانم "اژدهاکشان" جلویم هست، از یک طرف کارهای بنایی خانه و از یک طرف ترافیک خبری لبنان، عراق، فلسطین، افغانستان و ... خانه نیستیم و مهمان بابابزرگ و مامان جون ساینا هستیم و دسترسی به اینترنت و کامپیوتر ندارم و ...
امروز دیگر قصد کرده بودم نه به شب محمود درویش بروم و نه به جلسه ادبیات شفاهی کتاب پنجم، اما جالب این که ماجرا به شکلی پیش رفت که توی خیابان، جواد عاطفه، داستان نویس را دیدم و کشیده شدم به جلسه کتاب پنجم. البته قبلش پیش امیر حسین زادگان، مدیر نشر ققنوس بودم و برایم جالب بود توجه خاصش به اینترنت و این که سایت ققنوس را اینطور فعال نگه داشته است. به هرحال ناشر دو کتاب من بوده: "عزیز و نگار" که این روزها دارد چاپ دوم می شود و "به دنبال حسن صباح" که در چاپخانه است.
خلاصه با عاطفه رفتیم به جلسه کتاب پنجم. بارها خواسته بودم به جلسات کتاب پنجم بروم اما هیچ وقت نتوانسته بودم به دلایل مختلف به این جلسه بروم. امروز را هم می دانستم قرار است "سیداحمد وکیلیان"، پژوهشگر فرهنگ عامه و سردبیر مجله فرهنگ مردم، "محمد جعفری قنواتی"، پژوهشگر فرهنگ عامه و دکتر"حسن ذوالفقاری"، محقق و استاد دانشگاه در میزگرد "ادبيات كوچه و داستان امروز" درباره ادبیات عامه و استفاده از آن در ادبیات معاصر صحبت بکنند.
پیش از این سالن اجتماعات نشر ققنوس را در روز افتتاح ساختمان شماره دو این انتشارات دیده بودم؛ امیر حسین زادگان، نزدیک به دو سال قبل، از تمامی نویسندگان و مولفانی که از آن ها کتابی منتشر کرده، دعوت کرده و با نهار و شیرینی از همه پذیرایی کرده بود.
کامران محمدی و محسن فرجی و سعید موحدی را هم مدت ها بود ندیده بودم. کامران تیپ جدیدی زده بود و ریش پروفسوری و سبیل خیلی بهش می آمد. محسن فرجی پشت مو گذاشته بود که زیباترش کرده بود. سعید موحدی هم نمی دانم چرا ته ریشش را نزده بود و این وضعیت، خسته ترش نشان می داد. خانم زهرا آران هم آمده بود که تا به حال ندیده بودمش اما با کارهایش آشنا بودم.
جعفری قنواتی را به واسطه افشین نادری شاعر و مردم شناس می شناختم. کتاب روایت های شفاهی هزار و یکشب او را خوانده ام. با نام آقای وکیلیان هم خیلی سال است که آشنا هستم اما از نزدیک ندیده بودمش. جالب این که وقتی دیدمش متوجه شدم که بارها در جلسات مختلف او را دیده ام. اما دکتر ذوالفقاری را اولین بار بود می دیدم؛ نگاهش بسیار نافذ و مهربان بود.
اول جلسه فکر کردم خب این ها چه خواهند گفت که نشنیده و نخوانده باشم. خواستم بلند شوم و بروم اما بعد نشستم و گفتم ببینم چه می گویند و لااقل بتوانم بعد قسم بخورم که یک بار حداقل به جلسات کتاب پنجم رفته ام. البته به کامران محمدی گفتم که لطفا ساعت برگزاری جلساتش را اندکی عقب یا جلو ببرد که با شب های بخارا و جلسات نقد کتاب کافه تیتر و مجله بخارا، همزمان نشود. البته جالب این که امشب فرجی و محمدی بعد از جلسه کتاب پنجم به خانه هنرمندان رفتند و شنیدم که به شب محمود درویش رسیده اند.
چون قرار نبود این جلسه یا شب محمود درویش باشم، به همین دلیل دوربینم را همراهم نبرده بودم و در عوض توانستم با تمام حواس به حرف هایی که زده شد، گوش کنم. در ادامه البته عکس های جواد عاطفه، داستان نویس را خواهید دید.
اما یادداشت هایی از حرف هایی که زده اند برداشته ام که بدون تنظیم اینجا عینا تایپ می کنم که شاید شما که نبودید، لااقل با اندکی از حرف های عنوان شده در جلسه ادبیات شفاهی کتاب پنجم را بخوانید:

وکیلیان: به گمان من بهترین نامگذاری برای این عنوان، اصطلاح ادبیات شفاهی است.

دکتر ذوالفقاری: ادبیات شفاهی در مقابل ادبیات کتبی است. تاجیک ها به ادبیات شفاهی می گویند: ایجادیات دهانکی. به یک اعتبار، فرهنگ عامه نیز گفته اند. ادبیات عامیانه نیز گفته اند که ادبیات و فرهنگ عامه بهتر است و البته در مقابل ادبیات خاصه قرار می گیرد.
این ادبیات را ادبیات و فرهنگ توده نیز گفته اند و دلیل تمام این نامگذاری ها نیز به این دلیل است که مردم، خالق آن هستند.
فرهنگ کوچه را نمی شود پذیرفت چرا که این عنوان، گرفتن جزء به کل است. این فرهنگ، فقط فرهنگ کوچه نیست و فرهنگ خیابان و بزرگراه و ... نیز شامل آن می شود.

قنواتی: ادبیات شفاهی بیش از هر عنوانی برای این موضوع گویاتر است. مخاطب، معین نمی کند این ادبیات، ادبیات عامه است یا ادبیات شفاهی. عامه مردم یعنی همه مردم. ادبیات رسمی و ادبیات غیررسمی هم به آن می گویند. دین هم رسمی و غیر رسمی است. مردم سال ها تعزیه اجرا می کردند اما دین رسمی، آن را قبول نمی کرد. نذر و نیازهایی هم که مردم می کنند نه در قرآن وجود دارد نه در احادیث. این یک باور عمومی است. ادبیات شفاهی به دلیل ساختارش، شفاهی است. عشق در ادبیات مکحتوب هم وجود دارد. مهر، محبت، جنگ، جدال و ... در ادبیات کلاسیک وجود دارد اما در اصل ادبیات شفاهی، مادر ادبیات مکتوب است. انسان اول سخن گفت و بعد نوشت. اجداد ما در آغاز نشستند و قصه گفتند کنار آتش. شفاهی هم نقل می شدند این قصه ها.
تکرار، یکی از عناصر ادبیات شفاهی است. تکرار در ادبیات مکتوب، عاملی مخل به شمار می رود. معمولا این نوع ادبیات، مولفش نامعلوم است. لحن ادبیات شفاهی کاملا با لحن ادبیات مکتوب، متفاوت است. لحن ادبیات شفاهی مطابق زبان گفتار است.

وکیلیان: ادبیات شفاهی، ادبیات آزاد است. ادبیات شفاهی قالب پذیر نیست. آن طوری که می تواند با مخاطب ارتباط بگیرد ادبیات مکتوب نمی تواند. ادبیات شفاهی به ازای هر بار که گفته می شود یک روایت متفاوت پیدا می کند. چرا؟ چون محدود نیست. گوینده، مناسب حال و روز خودش و مخاطبش، زمان، مکان ، قصه خود را روایت می کند. ادبیات شفاهی مثل شعر نو و شعر آزاد می ماند. هیچ قید و بندی را نمی پذیرد. ادبیات شفاهی افزون بر ادبیات رسمی است؛ مثل ناز و نوازش کودکان، لالایی ها و ... این ها در کدام ادبیات مکتوب وجود دارد؟
تا زمانی سریالی دارد در تلویزیون پخش می شود اصطلاحات صدا و سیمایی رواج پیدا می کند اما چقدر این اصطلاحات می مانند؟ آن هایی می مانند که با طبع و ذوق و زبان مردم همخوانی داشته باشند. فرهنگستان سوم چقدر کلمه پیشنهاد داده؟ چقدرش رواج پیدا کرده؟ ممکن است یک روز یا دو روز استفاده بشوند اما ماندگاری در درازمدت مهم است.

ذوالفقاری: همان طور که زبان مکتوب برای خودش معیار دارد، زبان شفاهی نیز برای خودش معیار دارد.
ادبیات داستانی ما چطور شکل گرفت. جز این که 80 سال پیش در برلین اولین داستان نوشته شد. یکی بود یکی نبود جمالزاده. جز این که این داستان از بطن ادبیات شفاهی متولد شد؟ آثار جمالزاده یک دوره فرهنگ مردم است. به گمان من ریشه های رمان فارسی را باید در "امیرارسلان رومی" جستجو کرد. چرا؟ چون خاستگاهش مردم است.
یک نوع از ادبیات شفاهی یا ادبیات آزاد، همین وبلاگ هاست. یا همین sms هاست، همین پیام های کوتاه.

وکیلیان: ادبیات شفاهی یک عامل است. خواندن و آشنایی ادبیات شفاهی یک امکان و عامل است برای نویسنده امروز. دانستن زبان لاتین هم یک امکان است. نویسنده باید از تمام امکانات موجود، حتی همین وبلاگ ها استفاده کند.
زبان کوچه و بازار در قدیم بسیار به هم نزدیک بود اما امروزه تفاوت فرهنگ ها و طبقات باعث شده وقتی رمانی نوشته می شود باید به طبقه اجتماعی مورد نظر توجه شود. مثلا رمانی که برای دانشجویان نوشته می شود با رمانی که برای زنان خانه دار نوشته می شود، تفاوت دارد.
امروزه اگر می خواهیم شاخص بشویم باید شاملو و حافظ و فردوسی و خیام و ادبیات شفاهی و ادبیات مدرن و ... را خوب بشناسیم. ادبیات شفاهی و ادبیات مکتوب را باید دوشادوش بخوانیم. ادبیات شفاهی لازم است اما کافی نیست.
خواندن ادبیات رسمی هم لازم است ولی کافی نیست.
خواندن ادبیات مدرن جهان لازم است اما کافی نیست.

وحید پاک طینت، داستان نویس جوان در آخرین دقایق جلسه ضمن انتقاد صریح از تمامی سخنان عنوان شده در جلسه، گفت: آنچه گفته شد پر از جزم اندیشی بود. ادبیات معاصر ما پیشرفت بسیار خوبی داشته است. چرا من باید ادبیات شفاهی بخوانم؟ خب اگر قرار است تکنیک ها را دربیاورم این کار را با رمان های خارجی انجام می دهم. با رمان های معاصر خودمان انجام می دهم. به گمان من هزار و یکشب ایران نیست. هندی است چنان که کلیله و دمنه هم چنین است.
صحبت های پاک طینت سرفصل تازه ای در جلسه باز کرد که باعث شد سخنان بهتری گفته شود. باور کنید به دلیل این که من داشتم مدام اینجاهای بحث به قصه عزیز و نگار فکر می کردم و این که چه چیزی باعث شد یک سال و اندی این عشقنامه درگیرم کند و ... که نخ سخنان جلسه از دستم در رفت و امیدوارم دوستان دیگر چیزهایی بنویسند که من هم جا نمانم از گفته هایی که گفته شد و البته سفر دوباره من به عزیز و نگار که این روزها دارد روند چاپ دوم خود را طی می کند، سفری لذت بخش بود. سفری که آن زمان باعث شده بود آن را با داستان های مدرن و اعجازی مقایسه کنم و ...

حرف های خودم و جواد عاطفه و کامران محمدی و دوستان دیگر را هم اینجا نیاوردم که خودش گزارشی مفصل می خواهد و شاید بخشی از حرف هایی که آنجا درباره تجربه های خودم در این چند سالی که قصه عامیانه جمع می کنم و با پیرمرد و پیرزن های قصه‌گو ارتباط داشته و دارم، زدم، بنویسم.
فعلا

عکس‌های جواد عاطفه از جلسه ادبیات شفاهی در کتاب پنجم
 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه
دکتر حسن ذوالفقاری، محمد جعفری قنواتی و سید احمد وکیلیان

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه
کامران محمدی، محسن فرجی و سیعد موحدی

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه
وحید پاک‌طینت و جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه

 ادبیات شفاهی- عکس‌ها:‌جواد عاطفه
یوسف علیخانی

tadaneh AT gmail DOT com