1362 - قزوين
كلاس سوم بودم. اين كت مشكي را خيلي دوست داشتم. برادرم فيروز هنوز طلبه بود و مي رفت مدرسه شيخ الاسلام. ناصر تازه رفته بود كلاس اول. پسر قاسم خان، همسايه ديوار به ديوارمان - خدايا چرا اسمش ره به خاطر نمي آورم - صدايمان كرد و گفت بياييد از شما عكس بگيرم. چقدر خوشحال شديم. اين عكس و دوتاي ديگه رو به من داد. اون دو تا توي اسبابكشي ها گم شد، چنان كه مجموعه عكس هايي كه كسي به نام عباس آقا از شش سالگي من و پسرعمه هايم گرفتهبود.
اين عكس باعث شد هر وقت دو سه تا بچه قد و نيم قد ببينم و احساس كنم كه اينها تا به حال عكس نگرفتن، مخصوصا توي الموت، ميرم ازشون عكس ميگيرم و ...
درباره یوسف علیخانی ... اینجا
جایزه جلالآلاحمد
جایزه هوشنگ گلشیری
نسل چهارم
نسل سوم
نسل دوم
نسل اول
معرفی کتاب
فرهنگ مردم
شبهای بخارا
هر نوع تاييد يا تخريب افراد و نهادها در وبلاگها و سايتهاي اينترنتي به نام نویسنده این وبلاگ، كذب محض و غيرقابل استناد است. تادانه هرگز در هيچ وبلاگي پيغام نمیگذارد