شنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۵
قدم‌خير، شيرزني از طايفه قلاوند لرستان
اولين بار همان وقت كه مجموعه داستان قدم‌بخير مادربزرگ من بود، تازه ناشر پيدا كرده و منتشر نشده بود، یکی از همکاران روزنامه انتخاب گفت اشتباه نمي كني؟
چي رو؟
اين كه قدم‌خير درسته نه قدم‌بخير
گفتم: اسم مادربزرگ من واقعا قدم‌بخير بوده و اگرچه شايد قصه هاي من هيچ ربطي به او نداشته باشه اما به دليل حسي كه نسبت به اسمش و زندگي اش داشتم مي خوام اسم كتاب دقيقا به همين شكل باشد؛ قدم‌بخير
بعد هم كتاب درآمد اينجا و آنجا شنيدم كه لرها از كتاب خوششان آمده. اول فكر كردم خب شايد اين دوست داشتن بخاطر همان ميلي است كه باعث شده افغان ها هم خوششان بيايد؛ نزديكي گويش تاتي الموتي به زبان لري و فارسي دري
اما اينطور نبود. گذشت تا همين يكي دو ماه قبل كه ري را عباسي، شاعر مهربان لرستاني زنگ زد. با هم گپ زديم. گفت كتاب قدم بخير مادربزرگ من بود را تنها به اين دليل خريده كه فكر كرده درباره قدم خير لرهاست
گفتم كي بوده اين آدم مگر؟
ري را عباسي سرش شلوغ است اين روزها. نتوانستم اطلاعات بيشتري از او بگيرم و حتي نشد كه خودش يادداشتي درباره قدم خير بنويسد. من هم نامردي نكردم شروع كردم به جستجو در اينترنت درباره او: رسيدم به اينجا و اينجا و اينجا و اينجا و اينجا و اينجا و اينجا ووو
از داود پنهاني، منتقد و روزنامه نگار هم پرسيدم. گفت آره. آدم بزرگي بوده. راستي داود تا شنيد چنين مطلبي آماده كردم و قراره شنبه يعني امروز بذارمش اينجا، گفت: تو بذار، من هم مي نويسم درباره اش
گذشت تا از ساسان واليزاده، شاعر و روزنامه نگار لرستاني هم خواهش كردم وقتي رفت تا هانا كوچولوش رو در خرم آباد ببينه، كتابي كه درباره اين شخصيت تاريخي منتشر شده براي من بگيره. نمي دونم يادش مونده يا نه
القصه، گشتم و گفتم اينطوري نمي شه. ده پونزده تا وبلاگ لري رو پيدا كردم و رفتم براي نويسنده هاش ايميل زدم كه اگر براشون امكان داره يا درباره قدم‌خيرشون توي وبلاگ هاشون بنويسن يا اگه نه، اطلاعاتشون رو بدن من بريزم توي تادانه. رضا جايدري بهترين و كاملترين مطلب رو برام فرستاده كه حالا مي خونيدش و البته تصويري از قدم‌خير كه فكر نكنم خيلي ها ديده باشن
ترديد ندارم نوشتن درباره شخصيت هاي تاريخي به دليل نوع گردآوري اطلاعات شفاهي درباره آن ها و اختلاف نگاه راويان و ... هميشه در ظاهر ضد و نقيض مي نمايد كه در واقع چنين نيست و روايت هاي مختلف است كه روايت نادانسته را كامل مي كند. به همين دليل اگر روايت شما از قدم‌خير لرستان با نوشته آقاي جايدري متفاوت بود، لطفا با تادانه تماس بگيريد و اين مطلب را كامل كنيد

اما قدم‌خير كيست؟


 قدم‌خير  نام شيرزني از طايفه قلاوند (ghelavan) يكي از شاخه‌هاي مهم ايل دريكوند در منطقه‌ي بالاگريوه‌ي استان لرستان است قدم‌خير نام شيرزني از طايفه قلاوند يكي از شاخه‌هاي مهم ايل دريكوند در منطقه‌ي بالاگريوه‌ي استان لرستان است (در بخش الوار گرمسيري ساكن در جنوب و جنوب غربي لرستان) . يكي از مردان اين ايل به نام « بزرگ » كه در حدود 120 سال پيش زندگي مي‌كرد. از ميان فرزندان بزرگ ، « قني » (قندي) قلاوند پس از بلوغ فردي لايق و شجاع گرديد و به دليل كرم و بخشش و مهمان‌نوازي مشهور گرديد. قني فرزندان زيادي داشت و از ميان پسران وي باباخان و عباس‌‌خان و از بين دختران قدم‌خير و گوطلا به دليل دلاوري و شجاعت و شركت در جنگ‌ها از سايرين مشهورتر بودند. قدم‌خير دختري دلاور، زيبا و رشيد بود كه در جنگ‌هاي قبيله‌اي پشتيبان مردان قبيله‌ي خويش بود و گهگاه كه ايشان به محاصره در‌مي‌آمدند ، اين قدم‌خير بود كه بدون ترس از آتش تفنگ و گلوله‌ي دشمن به سنگرنشينان قبيله‌ي خود ، خوراك و مهمات مي‌رسانيد و گاهي رفتار شجاعانه‌ي او موجب مي‌شد كه ويژگي‌هاي زن بودن را فراموش كند
در آغاز دوره‌ي پهلوي زماني كه تازه نيروهاي نظامي و لشكر غرب ارتش وارد لرستان شده بودند ، ميان آن‌ها و برادران قدم‌خير مبارزات و جنگ‌هاي خونين درگرفت و لرها مانع ورود قواي نظامي به قلمرو خود شدند و با وجود رشادت‌هاي قدم‌خير و افراد ايلش ، سرانجام با كشته‌شدن عباس‌خان ، ايشان تسليم نيروهاي دولتي شدند (اين وقايع در حدود سال‌هاي 1307 تا 1310 شمسي اتفاق افتاد) قدم‌خير يكبار با پسرعموي پدرش ازدواج كرد كه حاصل‌ آن پسري بود به نام محمدخان كه تا چندي پيش در قيد حيات بود و قدم‌خير در اثر اندوه ناشي از درگذشت برادرانش (عباس‌خان و باباخان) چندي بعد در اواخر دوران حكومت رضاخان درگذشت که مقبره‌ی وی در نزديکی شهر دزفول قرار دارد. در رساي رشادت‌هاي وي ترانه‌هاي حماسي زيادي در لرستان ساخته شده كه هنوز بر لب مردم اين ديار جاريست بي‌آنكه اكثراً بدانند بر قدم‌خير و تبارش چه‌ها گذشت
معمرين لرستاني سازنده‌ي آهنگ معروف قدم‌خير را فردي به نام « مراوك » (مرادبك) مي‌دانند كه در حقيقت وي خالق اساطيري قدم‌خير است. جان سيسيل ادموندز كه در سال‌هاي 1915 تا 1917 ميلادي مطابق با 1294 تا 1296 شمسي مأمور سياسي انگلستان در ايران بوده ، در سفرنامه‌ي خود به هنگام عبور از لرستان اشاره‌اي دارد به داستان قدم‌خير و ترانه و اشعار ساخته شده در رساي او كه در آن به اسم مراوك نيز به صراحت اشاره شده است. اين كتاب به وسيله‌ي دكتر سكندر امان‌الهي بهاروند و خانم ليلي بختيار به فارسي نيز ترجمه شده است. در مسافرت سال 1917 ميلادي آقاي اي بي سان به ميان طوايف دريكوند نيز بيت‌هايي از اشعار قدم‌خير آمده است و قدم‌خير در كنار علي ميردريكوند (گونگادين) از مفاخر و نام‌آوران اساطيري اين ايل و استان لرستان مي‌باشند كه نسل امروز لرستان با ايشان تا حدودی بيگانه‌اند

اينك قسمت‌هايي از اين اثر حماسي با ترجمه‌

قدم‌خير دو هار ميا ، مِيليش وِ جنگه / هفت‌تيري دوپيچ ساووَش پُر دِ شَنگه
قدم‌خير در حالي كه مصمم به جنگ است مي‌آيد. در همان حال هفت‌تيري پر از فشنگ در لابه‌لاي سربندش وجود دارد

قدم‌خير دو هار ميا ، مِيلِش وِ قيه/ تِفنگچي دِ مِيدونش خوشي نِئيه
قدم‌خير از آن پائين مي‌آيد و ميل به جنگيدن دارد. حريفش در ميدان نبرد روي خوش نديده

كولاييِ سيتْ بَوَنِم دِ بلگِ پينه/ چَشياكَت دِ نازِكي ، اَفتو نِئينه
از برگ‌هاي پونه سايه‌باني برايت خواهم‌ساخت تا اشعه‌آفتاب به ظرافت چشم‌هايت‌آسيبي‌نرساند

قدم‌خير قدم ‌زِنه وِ سرِ حوض/ عاشقِ مراوكَ سِترَه سوز
قدم‌خير در كنار حوض قدم مي زند. او عاشق مرادبك است كه قباي سبز به تن دارد

قدم‌خير قدم زِنه وِ ديوِ هونَه/ عاشقِ كُرِ جِهالْ‌ جَكسون وِ شونه
قدم‌خير در‌چادر پذيرايي قدم مي‌زند. او عاشق پسرجواني است كه تفنگ‌جكسون بر شانه دارد

منابع
مشاهير لر: ايرج كاظمی
تاريخ جغرافيايي و اجتماعي لرستان: حميد ايزدپناه

رضا جايدري ، آبان 1385 خرم‌آباد

tadaneh AT gmail DOT com