سه‌شنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۵
گفتگو با نويسندگان و منتقدان درباره نسل جديد نويسندگان

شکل گرفتن هر نسلی از نویسندگان وابسته به نگاهی نو است
خبرگزاری فارس: حسن میرعابدینی گفت: شکل گرفتن هر نسل جدیدی از نویسندگان، اگر مربوط به مطرح شدن یک فکر جدید نباشد، حداقل وابسته به شکل گرفتن نگاه نویی است که باید آن را در آثار آن نسل دید.
حسن میرعابدینی -پژوهشگر و منتقد ادبی- در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، اظهار داشت: تقسیم‌بندی‌هایی که درباره نسل‌های مختلف نویسندگان می‌شود، بسیار فرار و متلاطم است.
میرعابدینی گفت: بعضی‌ها نسل‌های مختلف نویسندگان را بر اساس وضعیت آنان بررسی کرده‌اند. یعنی یک نویسنده مسن اگر در وضعیت خاصی قرار گیرد، می‌تواند با یک نویسنده جوان در یک نسل قرار گیرد.
وی افزود: بعضی‌ها هم این تقسیم‌بندی را بر اساس زمان انجام داده‌اند. این عده می‌گویند هر سی سال یک بار یک نسل به وجود می‌آید. عده دیگر نیز بر اساس عصیانی که نسل جدید علیه اندیشه و باورهای نسل گذشته‌ می‌کند، به تمایز نسلی قائل شده‌اند.
نویسنده «صد سال داستان‌نویسی ایران» ادامه داد: گروهی که ادعا می‌کنند ما نسل پنجم هستیم باید شخصیت نسلی بارزی پیدا کرده باشند که آنها را از نسل پیش از خود متفاوت کند.
میرعابدینی گفت: هر نسلی یک سری سؤالاتی را درباره زندگی و زمانه مطرح می‌کند. این نسل جدید چه سؤال‌هایی را مطرح می‌کنند؟ این پرسشی است که به دقت باید جواب دهند، تا مشخص شود نسل جدیدی شکل گرفته است یا خبر.
وی ادامه داد: کافه نشینی از آنجا که از احوالات یکدیگر می‌توان مطلع شد خوب است، اما همه ماجرا این نیست. کافه‌نشینی فرع است و ادبیات اصل.
این پژوهشگر در پایان یادآور شد: باید مشخص کرد ادبیاتی که در کافه‌ها یا محفل‌ها به وجود می‌آید چیست؟ آیا این ادبیات نگاه متفاوتی به جهان پیرامون خود دارد؟

نسل پنجم نویسندگان در واقع یک گروه هستند نه یک نسل
خبرگزاری فارس: یوسف علیخانی گفت: نسل پنجم نویسندگان که در واقع یک گروه هستند نه یک نسل، ادامه نسلی هستند معروف به نسل چهارم.
یوسف علیخانی -نویسنده مجموعه داستان «قدم‌بخیر مادربزرگ من بود» در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، با بیان اینکه «نویسنده نیاز به خلوت دارد که متاسفانه نسل من از آن بی‌بهره است»، اظهار داشت: نسل پنجمی‌ها -این عنوانی است که خود آنها مطرح می‌کنند- سال‌ها پیش با یادداشت‌ها و میزگردهای مختلف در روزنامه‌هایی که نویسندگانش از همین نسل بودند، اعلام حضور کردند.
وی افزود: نویسندگان نسل پنجم یا آنچه من می‌پسندم بگویم «نسل جدید نویسندگان» با استفاده از وبلاگ‌ها و برگزاری جلسات نقد کتاب بار دیگر نگاه‌ها را به خود معطوف داشته‌اند. نکته‌ای که در این میان مطرح است این است که آیا نسل پنجمی‌ها تحلیلی هم برای شناساندن ویژگی‌های نویسندگان هم‌نسل خود دارند.
علیخانی ادامه داد: نویسندگان نسل سوم اولین بار نه به وسیله منتقدان که به وسیله نویسندگان این نسل، در مجلاتی که گردانندگان آن خود از نسل سومی‌ها بودند، معرفی شدند. آن زمان جز یکی دو نفر از آنها، اغلب دارای یک مجموعه داستان بودند، با این تفاوت که این نسل، یک دهه شاگردی را پشت سر خود داشتند و یک دهه از عمر نویسندگی آنها -اگرچه کتاب منتشر نکرده یا کم منتشر کرده بودند- می‌گذشت. اما نویسندگان نسل جدید، مکتوب یا شفاهی، همیشه مدعی بوده‌اند در پیش خود نویسنده شده‌اند و در هیچ کلاس داستان‌نویسی تلمذ نکرده‌اند. بر این عقیده‌ام که اگر نسل پنجمی‌ها علاقه‌ای به تقسیم‌بندی دارند، باید خود را در زیرمجموعه نسل چهارم نویسندگان قرار دهند.
این نویسنده که به زودی مجموعه داستان «اژدهاکشان» را منتشر می‌کند، گفت: من با کسانی که با هر جریانی مخالفت می‌کنند از یک سو موافقم و از یک سو مخالفم. موافقم چرا که با مخالفت خود، در گفت‌وگو را می‌گشایند و مخالفم چرا که دلایل‌شان مستدل نیست.
وی افزود: اینکه بگوییم همه نویسندگان نسل پنجم تجربه زیسته ندارند، کلی‌گویی است. باید منتقدان این جریان همت کنند و شاهد مثال بیاورند. همینطور وقتی گفته می‌شود نویسندگان نسل جدید مشعوف خود هستند، باید دلیل آورده شود. معنای شعف در اینجا چیست؟
علیخانی گفت: آیا صرف داشتن یک یا دو کتاب که در سال‌های اخیر منتشر شده، می‌‌تواند نویسنده‌ای را در قالبی به نام نسل پنجم قرار دهد؟ این تقسیم‌بندی از کجا آمده است؟ آیا مدعیان عنوان نسل پنجم نمی‌خواهند این موضوع را بشکافند؟
وی در پایان افزود: من به فاصله زمانی بیست تا بیست و پنج سال برای تفاوت نسل‌ها قائلم، مگر این که به این اعتقاد برسیم تفاوت نسل‌ها سرعت گرفته و هر پنج شش سال یک نسل جدید شکل می‌گیرد که در این صورت اصلا بحث ما منتفی می‌شود.

تمامی نویسندگان جدید در دایره نسل چهارم نویسندگان قرار می‌گیرند
خبرگزاری فارس: سیامک گلشیری گفت: تمامی نویسندگان جدید در دایره نسل چهارم نویسندگان ایران قرار می‌گیرند و هنوز نسل پنجم به وجود نیامده است.
سیامک گلشیری -نویسنده- در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، اظهار داشت: به لحاظ تاریخی ایران چهار نسل از نویسندگان را به خود دیده است.
گلشیری خاطر نشان کرد: اینکه نویسندگان جدید در یک جایی مثل کافه‌ها جمع شوند و با هم ملاقات کنند خوب است، اما نویسندگی یک کار کاملا فردی است.
وی افزود: نویسنده بازیکن فوتبال نیست که همیشه در یک گروه قرار بگیرد. نویسنده در تنهایی خود ادبیات را تولید می‌کند.
گلشیری ادامه داد: جمع شدن با هم در یک جا صرفا به تبادل آراء کمک می‌کند و در خوشبینانه‌ترین حالت به ایجاد یک سبک تازه مثل ناتورالیسم فرانسه منتهی می‌شود.
این نویسنده یادآور شد: اینکه نویسندگان به کافه‌نشینی اکتفا کنند، فایده‌ای ندارد. در اوایل قرن بیستم وقتی همه نویسندگان در کافه‌های پاریس جمع می‌شدند، «همینگوی» در کنج خانه‌اش تمرین نثرنویسی می‌کرد. او توانست با این تمرین‌های خود، بعدها از تمامی نویسندگان هم‌عصرش پیشی بگیرد.
وی در پایان افزود: به نظر من اگر از دل محافل ادبی، ادبیاتی تولید نشود، آن محافل هیچ فایده‌ای ندارند. البته من از کسانی که موسوم به نسل پنجم هستند، داستان‌های خوبی خوانده‌ام با این حال هنوز برای نام‌گذاری نسل جدیدی از نویسندگان زود است و باید در سال‌های آتی منتظر ظهور چنین نسلی باشیم.

نویسندگانی که خود را نسل پنجمی می‌نامند اثر شاخصی ندارند
خبرگزاری فارس: مهدی یزدانی‌خرم گفت: خیلی از نویسندگانی که خود را نسل پنجمی می‌نامند، هنوز اثر شاخصی ندارند و به صورت پراکنده آثار خود را منتشر کرده‌اند.
مهدی یزدانی‌خرم -نویسنده و روزنامه‌نگار- در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، اظهار داشت: برای من تقسیم‌بندی نسل‌های مختلف نویسندگان به عنوان نویسنده اهمیتی ندارد، بلکه این موضوع به عنوان یک منتقد برای من مهم است. زیرا ما نیازمندیم که نویسندگان را از جهات گوناگون تقسیم‌بندی کنیم تا بتوانیم درباره آنها صحبت کنیم. این امر در تمامی دنیا متداول است.
نویسنده «به گزارش اداره هواشناسی: فردا این خورشید لعنتی...» افزود: اینکه نویسندگان جدید در سال‌های اخیر به کافه‌‌نشینی روی آورده‌اند یک مساله جدید نیست. در تاریخ‌ ما فقط یک دوره است که کافه‌نشینی وجود ندارد و آن هم در سال‌های دهه شصت و اوایل دهه هفتاد است، زیرا در آن دوره کافه‌ای وجود نداشت.
وی افزود: گرایش به کافه‌نشینی در سال‌های اخیر یک برخورد نوستالژیک با کافه‌نشین دهه‌های گذشته است و از دل آن ادبیات کافه‌ای بیرون نمی‌آید. کافه‌ها اکنون مفهوم ابزاری دارند و حس نوستالژیک نویسنده را نسبت به نسل‌های پیشین ارضا می‌کند.
یزدانی‌خرم درباره ادبیات کافه‌ای گفت: ادبیات کافه‌ای، ادبیاتی است که در دهه چهل مرسوم بوده است. این ادبیات، ادبیاتی است که با محوریت یک یا دو کافه خاص مشکل می‌گرفت و آن کافه به عنوان یک مکان روایی و داستانی وارد ادبیات می‌شد و نویسنده به این منظور به کافه می‌رفت تا آدم‌های آن کافه را درک کند و بر اساس آنها داستان بنویسد. اما اکنون چنین ادبیاتی مطرح نیست.
وی ادامه داد: هنوز خیلی زود است تا نام نسل پنجم را به نویسندگان جدید اطلاق کنیم. وقتی از نویسندگان نسل پیشین سخن می‌گوئیم، همه آن نویسندگان به عنوان نویسنده تثبیت و پذیرفته شده‌اند. باید یک مدتی بگذرد تا بتوان براساس آثاری، نویسندگانی را طبق ویژگی‌هایی جزو یک نسل به شمار آورد.
این منتقد ادبی در پایان گفت: اکنون حرف زدن از یک نسل جدید نویسندگان به نظر می‌رسد احساسی باشد.

ویژگی‌های نسل جدید در نوع نگاه آنان است
خبرگزاری فارس: سیدرضا شکراللهی گفت: ویژگی‌های نسل جدید نویسندگان را باید در نوع نگاه آنان جست‌وجو کرد.
سیدرضا شکراللهی -نویسنده و منتقد ادبی- در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، اظهار داشت: در اینکه نسل جدیدی از نویسندگان به وجود آمده‌اند حرفی نیست، اما عنوان این نسل جای مناقشه دارد.
وی افزود: بزرگ‌ترین ویژگی نسل جدید نویسندگان در هم زدن مرزهایی است که در آثار نسل‌های قدیم به وضوح دیده می‌‌شد. این نسل اگر صحبت از نگاه و نگرش می‌کنند این نگرش در آثار نویسندگان جدید بر خلاف نسل‌های پیشین به یک سری پارامتر‌های از پیش تعیین شده کمتر وفادار است. در عوض این نویسندگان به اوضاع اجتماعی و شرایطی که در آن زندگی می‌کنند، کاملا وفادار هستند. این ابهام در مرزها تا حدودی ویژگی‌ مثبت این نویسندگان است.
شکراللهی در ادامه گفت: در آثار نسل‌های پیشین افکار سیاسی بر آثار ادبی سایه افکنده بود، اما اکنون همانطور که در سطح اجتماعی و فرهنگی شاهد تکثر هستیم، این تکثر در آثار ادبی نیز دیده می‌شود و فکر می‌کنم این موضوع مهمترین مشخصه این نسل است.
وی در پایان یادآور شد: ادبیات داستانی ناگزیر از محفل‌گرایی است. محفل‌گرایی شاید به خاطر پسوند «گرایی» بار منفی داشته باشد، اما جریان‌های ادبی می‌تواند از دل این محافل بیرون بیاید. در این محافل منتقدان به راحتی می‌توانند با نویسندگان رو در رو به بحث بپردازند و تمامی نظراتشان را بیان کنند.

دوران ادبیات محفلی گذشته است
خبرگزاری فارس: یک نویسنده گفت: دوران ادبیات محفلی گذشته است؛ به چند دلیل، اول اینکه نویسندگان دیگر گرایشی به جمع شدن حول یک چهره ندارند و دوم اینکه چنین چهره‌ای اصلا در ادبیات ما وجود ندارد.
علیرضا محمودی ایرانمهر -داستان‌نویس- در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، با بیان اینکه در هیچ کجای دنیا ادبیات محفلی به هیچ وجه نمی‌تواند ادبیات موفقی باشد، اظهار داشت: محفل به آن دسته از نویسندگان گفته می‌شود که حول محور یک چهره بزرگ و نامدار جمع می‌شوند و افکار و عقاید او را به نوعی منعکس و تقلید می‌کنند و به صورت عامیانه می‌توانیم بگوییم که بازی «عمو و نوچه» است.
وی افزود: به جرات می‌‌توانم بگویم که کسی را دیگر در ادبیات نمی‌‌توان سراغ گرفت که برای دیگر نویسندگان آنقدر جذبه داشته باشد که حلقه‌ا‌ی از نویسندگان را تشکیل بدهد.
محمودی ایرانمهر اضافه کرد: اما اینکه عده‌ای در کافه جمع می‌شوند و داستان برای هم می‌خوانند کمی متفاوت است. به هر حال ادبیات نیازمند نقد است که در این جمع‌ها هم داستان‌ نقد می‌شود.
این نویسنده یادآور شد: من فکر می‌کنم نسل جدید نویسندگان ایران از چند جنبه با نسل‌های گذشته متفاوت هستند. اولین ویژگی این نسل مسئله زبان است. زبان این نویسندگان به ویژه درباره داستان کوتاه با نسل گذشته بسیار متفاوت است و به نظر می‌آید برای آنها بسیار مهم است.
وی افزود: دومین ویژگی این نویسندگان، مسئله تکنیک است. داستان‌نویسان امروز خیلی خوب تکنیک‌های داستان را می‌شناسند و خیلی خوب استفاده می‌کنند.
نویسنده مجموعه داستان «بریم خوشگذرونی» ادامه داد: ممکن است هنوز نسل جدید به یک چارچوب منسجم‌ نرسیده باشد، اما به نظر می‌آید یک نسل جدید در حال شکل‌گیری است و بار امانت داستان‌نویسان گذشته به دوش آنها نهاده می‌شود.

نسل جدید نویسندگان نمی‌تواند کافه‌نشین شود
خبرگزاری فارس: محمدحسن شهسواری گفت: اساسا نسل جدید نویسندگان نمی‌تواند مثل نسل‌های گذشته کافه‌نشین شود، زیرا این نسل‌ در احتیاج‌های اولیه زندگی‌شان درمانده‌اند و وقت هم ندارند به کافه‌‌نشینی بپردازند. هیچ جمع کافه‌نشین را در ایران نمی‌توان سراغ گرفت که کافه‌نشینی‌شان به بیش از یک ماه برسد.
محمد حسن شهسواری -داستان‌نویس- در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، با بیان اینکه نسل جدید نویسندگان، در واقع نویسندگانی هستند که از نیمه دوم دهه هفتاد آثارشان را منتشر کردند، اظهار داشت: دو نویسنده بر نسل جدید نویسندگان به صورت خودآگاه و ناخودآگاه تاثیر گذاشته‌اند. این دو نویسنده رضا براهنی و بهرام صادقی هستند که از نویسندگان نسل دوم داستان‌نویسی ایران به شمار می‌آیند.
وی افزود: رضا براهنی بی‌مرزی تخیل را تئوریزه کرد و به نویسندگان اجازه داد که به صورت عقلی به تخیل بپردازند. بهرام صادقی نیز که در دوران خودش مدرن‌ترین داستان‌نویس به شمار می‌آمد، داستان شهری را وارد داستان‌نویسی کرد. وی آدم‌های شهری و روابط پیچیده شهری را که ذات داستان کوتاه است و همچنین طنز تلخ را برای داستان‌نویسان به یادگار گذاشت.
این نویسنده گفت: در مورد اینکه داستان‌نویسندگان جدید فاقد تکنیک‌های داستان‌نویسی هستند، باید بگویم هیچ داستانی بدون تکنیک نوشته نمی‌شود و فقط می‌شود درباره قوی بودن یا ضعیف بودن تکنیک‌ داستان‌نویسان جدید صحبت کرد.
شهسواری گفت: داستان‌نویسی جدید با گذشته بسیار متفاوت است و داستان‌نویسان عموما به تکنیک‌های جدید داستان‌نویسی روی آورده‌اند که در این زمینه هم موفق نبوده‌اند. البته نباید توقع داشته باشیم نویسندگان با استفاده از این تکنیک‌ها شاهکار بیافرینند و باید این نویسندگان از این تکنیک‌ها استفاده کنند تا به تعادل برسند.

نسل پنجم نویسندگان در کافه‌ها به صورت جدی به ادبیات نمی‌پردازند
خبرگزاری فارس: محمد مطلق، منتقد گفت: ویژگی کافه‌نشینی نسل پنجم نویسندگان می‌تواند به ویژگی مثبت این نسل تبدیل شود، زیرا خیلی از آثار ادبی از دل همین کافه‌ها به وجود آمده‌اند، اما متاسفانه نسل پنجم نویسندگان ایران در کافه‌ها به صورت جدی به ادبیات نمی‌پردازند.
محمد مطلق -منتقد ادبی- در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، اظهار داشت: عمده‌ترین مشکل نسلی که به عنوان نسل پنجم در ادبیات مطرح هستند، نداشتن تجربه زیسته است. در آثار و نوشته‌های این نسل بیش از آنکه به شخصیت‌های واقعی جامعه رجوع شود، معمولا به نزدیک‌ترین آدم‌ها چنگ انداخته می‌شود.
وی افزود: این نداشتن تجربه در سینمای ایران نیز دیده می‌شود. نویسنده و یا هنرمند وقتی تجربه زیسته نداشته باشد فقط از کسانی می‌گوید یا می‌نویسد که شبیه خود نویسنده‌ یا هنرمند هستند.
مطلق ادامه داد: اگر ادبیات نسل پنجم را با ادبیات دهه چهل مقایسه کنیم، می‌بینیم که در دهه چهل ادبیات با تنوع بیشتری رو به رو بود. اگر نویسنده از طبقه پایین اجتماع سخن می‌گفت، آن را با مغز استخوانش تجربه کرده بود و اگر از بورژوایی می‌نوشت، آن را می‌شناخت.
وی گفت: از طرفی نویسندگان نسل پنجم اصول تکنیکی داستان دچار ضعف هستند. از این بابت دید من به این نسل منفی است. در شعر نیز باید گفت شاعرانی که در دهه هفتاد ادعا می‌کردند می‌خواهند شعر را کن فیکون کنند، کجا رفتند؟ شاعران دهه هفتاد یک زمانی بر سر اینکه چه کسی شعر حرکت را به وجود آورد، بر سر و کله هم می‌زدند. اصلا نظریات شعر دهه هفتاد به چه کار شعر امروز ایران آمد؟ شعر دهه هفتاد خاستگاهی در جامعه نداشت. اکنون نیز در حوزه داستان امری مشابه شعر دهه هفتاد به وجود آمده است و دوباره همه چیز در حال تکرار است.
مطلق یادآور شد: نویسندگان نسل پنجم بیشتر مشعوف خودشان هستند. البته روند داستان‌نویسی امروز ایران از روند داستان‌نویسی نسل پنجم جدا است. نویسندگانی هستند که تریبونی در اختیارشان نیست و در گوشه‌ای فقط مشغول نوشتن هستند.
وی در پایان گفت: وضعیت جدید ایران به صورتی است که ادبیات از دل محافل بیرون کشیده شده است. یک زمانی جریان‌های ادبی در دانشگاه‌ها بود، یک زمانی در محافل و اکنون به نظر من دیگر نباید ادبیات را در محفل‌ها جست‌وجو کرد بلکه باید آن را در گوشه‌های انزوا به دست آورد.

نویسندگان جدید درگیر تکنیک‌های داستانی هستند
خبرگزاری فارس: یک نویسنده گفت: نویسندگان جدید بیش از اینکه در نوشتن به خلاقیت بپردازند، درگیر تکنیک‌های داستانی هستند.
شهلا پروین‌روح -داستان‌نویس- در گفت وگو با خبرگزاری فارس، اظهار داشت: به نظر من اهمیت داستان‌نویسی در چگونه نوشتن است، نه اینکه داستان‌نویس متعلق به کدام نسل است.
وی افزود: من برای تقسیم‌بندی نسل‌های داستان‌نویسی اصلا اهمیتی قایل نیستم، همانطور که نسل‌بندی مترجمان اهمیتی ندارد. فکر می‌کنم هنوز ترجمه‌هایی از گذشته باقی مانده که هنوز هم ارزشمند است.
نویسنده «حنای سوخته» ادامه داد: درست است که تکنیک در داستان خیلی مهم است، ولی نباید آن را به صورتی استفاده کرد که به رخ خواننده کشیده شود.
پروین‌روح اضافه کرد: نباید از زبان نیز به صورتی استفاده کرد که تصنعی شود و از محدوده داستان بیرون رود. این ویژگی‌ نویسندگان جدید است که تا حدودی داستان‌های آنها را به لحاظ ارزش‌های ادبی تنزل می‌دهد.
وی گفت: محفل‌گرایی و کافه‌نشینی به طور مقطعی می‌تواند در ادبیات تاثیر بگذارد،‌ اما در دراز مدت هیچ محفل یا جمع‌ کافه‌نشینی نمی‌توانند در جریان‌های ادبی موثر باشد.
پروین‌روح در پایان گفت: وقتی وارد محافل ادبی می‌شویم فقط می‌بینیم در آنجا نان به یکدیگر قرض داده می‌شود؛ نویسنده باید فقط به فکر خوب نوشتن باشد و اصلا به این محافل فکر نکند.

نسل‌بندی که منجر به پیدایش نسل پنجم می‌شود، کاملا اشتباه است
خبرگزاری فارس: هوشیار انصاری‌فر، منتقد ادبی گفت: من به نسل‌بندی نویسندگان اعتقاد دارم و در آن هیچ تردیدی ندارم، اما نسل‌بندی که منجر به پیدایش نسل پنجم می‌شود، کاملا اشتباه است، زیرا در نسل اول این دسته‌بندی هیچ نویسنده قرار نمی‌گیرد و یا حداکثر یکی دو نویسنده قرار می‌گیرد.
هوشیار انصاری‌فر -منتقد ادبی- در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، اظهار داشت: مسأله نسل به مسائل اجتماعی باز می‌گردد و هر نسلی نماینده حوادث اجتماعی دوره خویش است.
وی افزود: اینکه عده‌ای از نویسندگان حول یک محور جمع شوند، البته خوب است، زیرا به آنها کمک می‌کند که بهتر خودشان را بشناسند و تفاوتشان را با گذشتگان بدانند.
این منتقد ادبی ادامه داد: برای نسل‌بندی نویسندگان ایران باید به تاریخ ایران و تاریخ ادبیات ایران مسلط بود. اینکه تاریخ ادبیات داستانی را به پنج دوره تقسیم کنیم، با فاصله زمانی 25 سال اصلا به فهم ادبیات داستان ما کمکی نمی‌کند. بهتر بود به جای عنوان نسل پنجم اسم نویسندگان بعد از صد سال داستان‌نویسی را مطرح می‌کردند.
وی در پایان گفت: حضور نویسندگان در کافه‌ها بیشتر به این دلیل است که نویسندگان جدید از حضور در رسانه‌های عمومی محروم‌اند. اگر دقت کنیم می‌بینیم کافه‌نشینی مختص نویسنده‌ها نیست، بلکه به طور کلی جوان‌ها بیشتر به کافه گراییده ‌شده‌اند و این فرق می‌کند با کافه‌نشینی که در اروپا در میان نویسندگان وجود داشته است.

با کافه‌نشینی نمی‌توان نسلی را پایه‌گذاری کرد
خبرگزاری فارس: ناتاشا امیری گفت: من هم در یک دوره‌ای به کافه‌ها می‌رفتم، اما با کافه‌نشینی نمی‌توان نسلی را پایه‌گذاری کرد؛ این موضوع، صرفا موجب دلخوشی یک عده خاص است.
ناتاشا امیری -داستان‌نویس- در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، اظهار داشت: بهتر است به جای اینکه دسته‌بندی نویسندگان بر اساس نسل صورت بگیرد این تقسیم باید بر پایه دهه‌ها باشد. یعنی به جای اینکه بگوییم نویسندگان نسل پنجم بگوییم نویسندگان دهه هشتاد.
وی افزود: نویسندگان جدید در به کاربردن تکنیک‌های داستانی مدرن موفق نبودند و می‌توان گفت که در این زمینه ناکام شدند.
امیری ادامه داد: یک عده‌ای ادعا می‌کنند که نسل پنجم ادبیات هستند، این نویسندگان باید مشخص کنند که ادعای آها بر چه اساس است. آیا صرف پدید آمدن یک سری از نویسندگان، نسل جدید را به وجود می‌آورد. این نویسندگان باید ویژگی‌هایی در خور اعتنا داشته باشند.
این نویسنده اظهار داشت: به نظر من نویسندگان هیچ حقی ندارند که خودشان به نسل‌بندی خودشان بپردازند. این امر موضوع کار منتقدان ادبی است. منتقدان ادبی با بررسی دوره‌های مختلف ادبی باید به دسته‌بندی نویسندگان بپردازند. ممکن است نویسندگانی در دوره‌هایی پدیدار شوند که فقط یک کتاب منتشر کنند و دیگر هم ادامه ندهند.
وی گفت: نسل‌بندی خارج از روند خلاقیت ادبی است و نویسندگان به هیچ وجه نباید به خود اجازه بدهند که وارد چنین مسائلی شوند، زیرا برای آنها چیزی را حل نخواهد کرد.
امیری ادامه داد: مطمئنا وقتی در یک کافه بنشینیم اثر خلاقه‌ای خلق نمی‌شود، در یک کافه فقط می‌شود درباره ادبیات حرف زد و اصلا نمی‌توان از آنجا برای خلاقیت استفاده کرد. در کافه فقط می‌توان مبادله اطلاعات کرد وگرنه روند خلاقیت از کافه‌نشینی مجزا است.
وی در پایان گفت: نسل جدید اگر می‌خواهد کار خاصی را ارائه دهد باید از محفل‌گرایی دست بردارد. من فکر نمی‌کنم از محفل‌گرایی چیز خاصی ناشی شود.

نسل پنجم هنوز نقاط افتراق خود را تثبیت نکرده است
خبرگزاری فارس: مظاهر شهامت گفت: نسلی که پنجم نامیده شده، در آثار خود هنوز نکات و نقاط افتراق خود را تثبیت نکرده است، تا کیفیت متفاوت حضورش را اعلام کند.
مظاهر شهامت -شاعر و داستان‌نویس- در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس، اظهار داشت: من فکر می‌کنم عنوان‌بندی نسل پنجم داستان‌نویسی ایران، مثل موارد مشابه آن در داستان‌‌نویسی و دیگر حوزه‌های ادبی، با بی‌دقتی صورت گرفته است. چنین بسته‌بندی و بسته‌گشایی‌ها در ادبیات، نیازمند توجه جدی و تحلیلی در تاریخ ادبیات و فراز و فرودهای مدلل مناسبات اجتماعی-تاریخی است.
وی افزود: اقطاع زمانی (آن هم در طول خطی) نمی‌تواند بازگوکننده یا معرف چگونگی یک اتفاق بوده باشد. در چنین تقسیم‌بندی باید نقاط انفصال و اتصال، با توجه به مبداءهای پایدار در کیفیت، در نظر گرفته شود. رفتاری که در نهایت، به سهولت انفکاک، منتهی شود.
شهامت ادامه داد: نامگذاری با کیفیتی مشخص و معتبر، نتیجه بازتاب شدن از طریق مخاطب جدی صورت می گیرد. یعنی با گذر کردن از مکالمه پنهانی و گسترده، بین نویسنده و خواننده، تا به لحظه پذیرش و اقبال برسد. در وضعیت اکنون، به هر طریق، آثار از یافتن چنین مخاطبی محروم است.
وی یادآور شد: بنابراین با بی‌بهره ماندن از آن، امکان نامگذاری خود را از دست می‌دهد. عمده کردن تاثیرکافه نشینی و کافه ننشینی هم به کیفیت آثار نویسندگان، به نظرم یک بحث انحرافی است.
شهامت گفت: واقعا نمی‌دانم اگر از فردا اداره اماکن به هر دلیل کافه‌ها را تعطیل کند، یا به تعداد آنها بیفزاید‌، باعث کدام اتفاق در داستان‌نویسی ایران خواهد شد؟ اگر واقعا به دریچه‌های ارتباطی نسل‌ها می‌اندیشیم، باید بود و نبود آن را در جاهای دیگر جستجو کنیم. مثلا در اعلام بی‌نیازی آنها از هم و چرایی‌های آن و نتیجه چنین بینشی.
وی در پایان اظهار داشت: در صورت معطل ماندن مکالمه نسل‌ها با هم، عمل انتقال تجربه‌ها ممکن نخواهد شد. در عین حال، منجر به بازتولید احکام اخلاقی نیز خواهد شد که جز گسست و حذف عمق‌های عاطفی آثار، نتیجه مطلوبی هم نخواهد داشت.

«جمالزاده» پدر داستان‌نويسي ايران نيست
خبرگزاری فارس: كامران محمدي گفت: «سيدمحمدعلي جمالزاده» پدر داستان‌نويسي ايران نيست، بلكه او حداكثر پدر داستان كوتاه ايران است و اشتباهاتي كه در نسل بندي نويسندگان به وجود مي‌آيد، ناشي از جا افتادن كلمه كوتاه در طول صد سال گذشته است.
كامران محمدي -داستان‌نويس و روزنامه‌نگار- در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس، افزود: پيش از جمالزاده، داستان ايراني دست كم يك نسل سابقه دارد و نسل گمشده مورد اختلاف، همان است. در واقع جمالزاده نخستين داستان‌نويس نسل اول ايران نيست، بلكه او آخرين نويسنده اين نسل است و با او ادبيات داستاني به مسيري مي‌افتد كه براي هدايت، بزرگ علوي، چوبك و ديگران راهگشا مي‌شود.
وي ادامه داد: متاسفانه بسياري از دوستان بدون بررسي دقيق تاريخ ادبيات داستاني ايران و بر اساس كليشه‌هاي مرسوم اظهار نظر مي‌كنند، وگرنه با توجه دقيق‌تر به سال‌هاي پيش از 1300 مي‌توان دست كم 10 نويسنده را با معيارهاي امروزي شناسايي كرد كه كارشان از داستان‌هاي جمالزاده ضعيف‌تر نيست.
اين داستان‌نويس از نويسندگاني نظير آخوندزاده، مراغه‌اي، طالبوف، ميرزا حبيب اصفهاني، ميرزا آقاخان كرماني، ميرزا عبدالحسين صنعتي‌زاده كرماني، محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، محمدباقر ميرزا خسروي، ميرزا حسن خان بديع، شيخ موسي نثري و حسين مسرور به عنوان نويسندگان نسل اول نام برد و افزود: تمام اين نويسندگان، رمان نوشته‌اند و تحت تاثير فضاي دوران مشروطه تا سال 1300 يعني پيش از «يكي بود يكي نبود» جمالزاده آثارشان را منتشر كرده‌اند. رمان‌هايي مثل «شمس و طغرا» در 1287، دامگستران در 1299 كه همان موقع مورد تحسين ادوارد براون هم قرار گرفت، سياحت‌نامه ابراهيم بيك در 1274 كه از آن به عنوان اولين رمان ايراني نام مي‌برند و موارد ديگر.
محمدي تصريح كرد: به اين ترتيب اگر هر 25 سال را يك نسل بدانيم، از حدود 1375 تا 1400 خورشيدي دوران ظهور نسل پنجم خواهد بود. همان طور كه واقعا هم شاهد اين ظهور بوده‌ايم.
وي درباره ويژگي‌هاي نسل پنجم داستان‌نويسي ايران گفت: اين بحث مفصل است، اما اگر بخواهم فقط سرفصل اين ويژگي‌ها را بگويم، پيشنهاد اصلي نسل جديد، توجه جدي به تكنيك در ساختار و زبان است، نكته‌اي كه آن‌ها را به كلي از نسل چهارم متمايز مي‌كند.
محمدي افزود: علاوه بر اين، شرايط اجتماعي-سياسي كه منجر به تولد نسل چهارم شد، يعني سال‌هاي 50 تا 75، دو واقعه بزرگ انقلاب و جنگ را در خود دارد. اين نويسندگان در مواجهه با اين پديده‌ها دو رويكرد متفاوت را برگزيدند: گروهي سلاح به دست گرفتند و به جبهه رفتند و گروهي در مقابل ايستادند. در نتيجه ديوار قطوري نسل چهارم را به دو نيمه تقسيم كرده است.
نويسنده مجموعه داستان «خدا اشتباه نمي كند» در مقايسه نسل پنجم و چهارم گفت: اما نسل پنجم نسلي يكدست است. دغدغه اصلي نويسندگان نسل پنجم داستان است و اين نويسندگان از فضاهاي ايدئولوژيك، دور يا حتي خسته‌اند. به همين علت به ساختار، زبان و تكنيك توجه بيشتري دارند. بيشتر آنها از انفلاب و حتي جنگ خاطره‌اي ندارند، زيرا عموما در آن زمان بسيار كم سن بوده‌اند، اما اثرات اين دو پديده بر دوران كودكي و نوجواني‌شان به گونه‌اي ديگرديده مي‌شود.
محمدي در پايان گفت: به طور خلاصه، جنگ كه در دوران نوجواني بيشتر نويسندگان نسل پنجم رخ داد، تحولات سياسي سال 76 و مشكلات اقتصادي كشور را مي‌توان مهم ترين عوامل سياسي و اجتماعي اثر گذار بر نسل پنجم دانست كه به خوبي مي‌توان اين اثرات را در آثار اين نسل مشاهده كرد

tadaneh AT gmail DOT com